بازگشت

در وقت كشته شدن ياران


خصائص الحسينيه، ص 330.

در وقتي كه همه اولاد و اصحابش را كشتند و يكه و تنها ماند، پس از خيمه بيرون آمد به عزم ملاقات خدا و در مقابل قوم ايستاد در حالتي كه سوار بر اسب بود پس نظري به طرف راست نمود. احدي را نديد؛ و نظري به جانب چپ كرد. كسي را نديد، و ديد كه اهل بيت و اصحابش همه بر خاك افتاده اند و عيال و اطفالش، همه بي كس مانده. فرياد بركشيد كه: «آيا كسي نيست كه به فرياد ما رسد محض رضاي خدا؟» آيا كسي نيست كه اعانت كند ما را در راه خدا؟. پس اثر نمود اين استغاثه در زنان، و صبر و شكيبايي را از ايشان برد، به نحوي كه تمامي، يك دفعه فرياد به ناله و گريه برآوردند كه صداي ايشان، در ميان ميدان، به گوش آن جناب رسيد. پس برگشت به خيمه و فرمود: «آرام گيريد و دشمنان را بر من شماتت ندهيد. گريه ي بسيار در پيش داريد». [1] پس شايسته است كه دوستان نيز در نزد تصور اين استغاثه، اجابت نمايند به فرياد و ناله و صيحه، و بگويند، لبيك داعي الله! تا آخر زيارت، كه آن جناب، از ايشان خشنود خواهد شد.


پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 44، ص 321؛ منتخب الطريحي، ج 2، ص 129، البته با مذکور، متفاوت است.