بازگشت

در فضائل عجيبه ي زيارت آن حضرت


خصائص الحسينيه، ص 281.

از آن جمله اين كه زيارت آن حضرت، الآن افضل است از زيارت ائمه در حياتشان. مثلا هرگاه حضرت صادق عليه السلام در حيات بود و تو به زيارت او مي رفتي و با او سخن مي گفتي و او با تو سخن مي گفت، به فضيلت زيارت حسين عليه السلام الآن نمي رسيد. چنان كه ابن ابي يعفور، روايت نموده كه عرض كردم به حضرت صادق عليه السلام، چون به زيارتش رفتم كه: شوق زيارت تو مرا به اين زحمت و مشقت انداخت كه به خدمت آمدم. فرمود: «شكايت از خدا نكن. چرا نرفتي به زيارت كسي كه حق او بر تو عظيم تر است از حق من؟». راوي مي گويد: اين كلام، بر من سخت تر آمد از آن كه فرمود: «شكابيت خدا مكن». عرض كردم: كيست كه حق او عظيم تر است بر من از حق شما؟ فرمود: «حسين بن علي عليه السلام، هرگاه به زيارت او رفته بودي و دعا مي كردي و شكايت حال خود مي كردي، بهتر بود». [1] .

و از آن جمله آن كه حضرت باقر عليه السلام به زيارت زوار آن حضرت مي رفتند.


چنان كه حمران روايت كرده كه زيارت نمودم قبر حسين عليه السلام را و چون برگشتم به منزل، حضرت باقر نزد من تشريف آوردند با عمر بن علي بن عبدالله بن علي و فرمودند: «اي حمران! هر كس زيارت كند قبور شهيدان آل محمد صلي الله عليه و آله را به جهت تقرب به خدا، بيرون رود از گناهان، مثل روزي كه از مادر متولد شده». [2] .

و از جمله ي عجائب فضائلش آن است كه نظرهاي رحمت الهي نسبت به زوار، خصوصيتي دارد. چنان كه در خبر مي فرمايد، بعد از ذكر نظرهاي رحمت الهي در هر روز: «و خداوند، به آن نظر مي آمرزد زوار حسين عليه السلام را بخصوص با اهل بيتش، و هر كه را شفاعت كند، هر چند مستحق جهنم باشد». [3] .

و از لطايف آن فضائل، آن است كه زوار را در دخول بهشت، خصوصيتي است كه بايد پيش از ديگران به بهشت روند چهل سال؛ [4] و هر چيزي تبرك مي جويد به زوار آن حضرت و نظر به او مي كند و اميد خير دارد در آن نظر، به جهت بركت نظري كه به قبر آن سرور نموده است. [5] .

و از غرائب فضائلش آن است كه از اخبار بسيار ظاهر مي شود كه هنوز تمام فضائل زيارت بيان نشده است از براي مردم. چنان كه در خبر صحيح است كه اگر مردم بدانند فضل زيارت حسين عليه السلام را بالتمام، هر آينه خواهند مرد از شوق؛ [6] و در خبر ديگر است كه اگر بدانند فضل آن را، هر آينه بيايند به نزدش از بلاد بعيده، به چهار دست و پا، مانند راه رفتن اطفال. [7] .



پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 98، ص 46؛ کامل الزيارات، ص 168 (باب 69).

[2] بحارالأنوار، ج 98، ص 20؛ أمالي الطوسي، ج 2، ص 282.

[3] بحارالأنوار، ج 98، ص 27؛ کامل الزيارات، ص 166 (باب 68).

[4] بحارالأنوار، ج 98، ص 26؛ کامل الزيارات، ص 137 (باب 53).

[5] بحارالأنوار، ج 98، ص 74؛ کامل الزيارات، ص 325 (باب 108).

[6] بحارالأنوار، ج 98، ص 19؛ کامل الزيارات، ص 142 (باب 56).

[7] بحارالأنوار، ج 97، ص 399 - 390؛ کامل الزيارات، ص 29 - 28 (باب 8)؛ وسائل الشيعة، ج 10، ص 316.