بازگشت

در اجر و ثواب گريه


خصائص الحسينيه، ص 251.

مقصد هشتم در خواص گريه از حيثيت اجر و ثواب، و آن چند نوع است: خاصيت اول آنچه متعلق است به نجات از اهوال و عقاب (عذاب) و تفصيل اين، در چند مورد است:

يكي در وقت خروج روح، و آن عقبه ي بزرگي است كه مشتمل[است]بر هول شديد و زحمت بسيار. حضرت امير عليه السلام مي فرمود كه: «از براي موت،


سختي هايي است كه به وصف درنمي آيد و به عقول اهل دنيا تصور نمي شود». [1] .

و گريه بر سيدالشهدا، سبب نجات از آن است. چنان كه حضرت صادق عليه السلام به مسمع بن عبدالملك فرمودند: «تو از اهل عراقي. آيا به زيارت حسين عليه السلام مي روي؟» عرض كرد: نه، دشمنان ناصبي دارم. مي ترسم كه خبر به والي دهند و مرا عقوبت كند و پس من از باب تقيه ترك كرده ام.

فرمود: «آيا مصائب آن جناب را ياد مي كني و جزع مي نمايي؟». عرض كرد: بلي! والله گريه مي كنم و اثر حزن، در من ظاهر مي شود و از طعام خوردن بازمي مانم. حضرت فرمود: آگاه باش كه خواهي ديد در وقت مردن، پدران مرا كه وصيت كنند ملك الموت را در حق تو كه سبب روشني چشم تو باشد». [2] .

خاصيت دوم مشاهده ي ملك الموت، و در آن، هول عظيم است و بسيار مخوف، موحش است از براي اهل معصيت؛ ولي گريه بر حضرت حسين عليه السلام سبب نجات از آن است. چنان كه حضرت صادق عليه السلام به مسمع فرمود بعد از كلام سابق كه: «ملك الموت، بر تو مهربان تر از مادر خواهد بود» و معلوم است كه مشاهده ي مادر مهربان، وحشتي ندارد. [3] .

خاصيت سوم نزول بر قبر، مصيبت بزرگ است و عقبه ي مهول و موحش (ترسناك) است. اين است كه شرعا مستحب است كه ميت را در سه دفعه نقل كنند، تا اين كه مهيا شود از براي آن، [4] و گريه بر آن حضرت، سبب نجات از آن است. چنان كه در روايات بسيار، وارد است كه اگر كسي ادخال سرور در قلب مؤمني نمايد، خداوند از آن سرور، شخص خوش صورتي خلق كند كه پيش


از ميت، به قبر رود و او را استقبال كند و گويد: تو را بشارت باد اي دوست خدا به كرامت الهي و رضوان او! ايمن باش كه من مونس تو خواهم بود تا روز قيامت! [5] .

پس هرگاه كسي ادخال سرور در قلب پيغمبر خدا و ائمه ي هدي عليهم السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام نمايد به گريه بر حسين عليه السلام چنان كه خود فرمودند كه اين عمل، احسان به ماست و صله ي ما و ياري ماست، پس چگونه خواهد بود آن صورتي كه از سرور ايشان خلق شود؟ و چگونه جمالي خواهد داشت آن مونس دائمي. [6] .

خاصيت چهارم ماندن در قبر و برزخ، عذاب اليم و بلاي عظيم است. چنان كه حضرت امير عليه السلام از زبان ايشان مي فرمايد كه ايشان، در هر آن فرياد مي كنند كه ما را تنگي مقام، به تنگ آورده، و خاك ها در فرق ما ريخته، صورت هاي ما را تغيير داده و صفا و بهاي ما را ربوده، وحشت ما به طول انجاميده. [7] .

و گريه بر حسين عليه السلام در اين مقام، نافع است؛ زيرا كه وارد است در حق گريه كننده كه در وقت مردنش چنان فرحناك مي شود كه آن فرح، در دلش باقي است تا روز قيامت. [8] .

خاصيت پنجم بيرون آمدن از قبر، مصيبت عظما و بليه ي كبراست كه حضرت سجاد عليه السلام به تذكر آن مي گريست و مي فرمود: گريه مي كنم از براي وقتي كه از قبر بيرون مي آيم، در حالتي كه بدنم عريان است و ثقل (سنگيني) معاصي را بر دوش خود كشيده، گاهي به راست و گاهي به چپ نظر كنم، و هر كس در آن وقت، به كار خود مبتلا است؛ بعضي خندان و خوشحال، و بعضي گريان و


گرفتار وبال. [9] .

و گريه بر حسين عليه السلام، سبب ستر و عزت و سبكي بار است، و در حق باكي (گريه كننده) وارد است كه چون از قبر برآيد، سرور از صورت او ظاهر باشد و ملائكه به استقبال او آيند و بشارتش دهند به ثواب الهي. [10] .

خاصيت ششم زلزله قيامت، امر بزرگي است و داهيه ي (مصيبت) عظماست و از براي آن، چندين حالت و مقام و موقف است، و شدايد آن، بسيار و به حسب هر حالتي، اسمي دارد؛ مثل: قيامت و غاشيه و ساعت و زلزله و حاقه و قارعه و يوم الفصل و يوم الدين و يوم العرض الأكبر، يوم الفزع الأكبر و يوم الحساب و طامة الكبري و صاخه و واقعه و يوم الفرار و يوم البكاء و يوم التناد و يوم التغابن و يوم الأزفة و يوم يكون الناس كالفراش المبثوت، و يوم لا يسأل حميم حميما؛ و خلاصي از هر يك از اين مواطن، محتاج است به اعمال و صفات و احوال و اخلاق و مجاهدات سخت و دادن جان و مال و بيداري شب ها و عبادت بسيار و ترك راحتي و زهد در دنيا؛ ولي گريه بر حضرت سيدالشهدا عليه السلام، جميع اين مواقف را سهل مي نمايد.

چنان كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود به حضرت فاطمه عليهاالسلام از آن كه سؤال نمود از پدر بزرگوارش كه: كي اقامه ي عزاي فرزندم حسين را نمايد؟ فرمود: «جمعي از نيكان امت». بعد فرمود: «چون روز قيامت شود، بگيرم دست گريه كنندگان را و داخل بهشت نمايم» [11] و البته كسي كه دستش به دست پيغمبر خدا باشد، از قارعه و طامه و صاخه و گريان حزن و فزع و غبن و تشتت، فارغ است.

خاصيت هفتم وقت خواندن نامه ي اعمال و حساب بسيار سخت است. چنان


كه حضرت امير عليه السلام به تصور آن مي گريست و نصف شب به صحرا مي رفت و نوح مي كرد و مي فرمود: «آه از آن وقتي كه بخوانم عمل گناهي را كه من آن را فراموش كرده ام و تو آن را ضبط نموده باشي. پس بفرمايي: بگيريد اين را. پس واي به حال كسي كه او را بگيرند كه نه عشيره به كار او مي خورد و نه قبيله او را نجات مي دهد. پس به خود مي پيچيد، مانند مار گزيده و مي افتاد و غش مي كرد و چون چوب خشك مي گرديد. [12] .

و گريه بر حضرت حسين عليه السلام در اين مقام نافع است؛ زيرا كه ايشان، در سايه ي عرش خواهند بود در خدمت حضرت حسين عليه السلام، و مردم، مشغول به حساب هستند. [13] .

خاصيت هشتم عبور از پل صراط، مشتمل بر هول عظيم است، و البته بايد واقع شود و از حتميات است، به نص آيه ي قرآن، [14] و مردم، به اقساط مختلف خواهند بود؛ بعضي مانند برق عبور كنند و جمعي به زحمت؛ ولي سالم اند، [15] و جماعتي در وقت عبور، به آتش مي افتند مانند پروانه، با اين كه جناب پيغمبر صلي الله عليه و آله در آن جا ايستاده و مي فرمايد: خدايا، سالم بدار. [16] .

وليكن مي گيرد آن حضرت، دست گريه كنندگان حسين عليه السلام را و عبور مي دهد ايشان را و نجات دهد از عقبات آن، چنان كه در اخبار، وارد است. [17] .

خاصيت نهم گرفتن شخص و بردنش به جهنم، از اعظم اهوال و اشد احوال


است و آن است فزع اكبر، و گريه ي حسين عليه السلام دافع آن است. [18] .

خاصيت دهم داخل شدن در جهنم، از اعظم بليات و اشد عقوبات است كه آسمان و زمين را تاب آن نيست و گريه بر امام شهيد، نجات مي دهد از آن. چنان كه در خبر است كه يك قطره از آن، خاموش مي نمايد حرارت جهنم را [19] و آن، كنايه است شايد از اين كه گريه كننده، اگر مستحق وقوع در جهنم باشد، لابد از آن بيرون خواهد آمد.

نوع دوم در آنچه متعلق است به تكفير گناهان، و در روايات بسيار وارد است كه يك قطره اشك، كفاره مي شود جميع گناهان را، اگر چه به عدد ستارگان و كف درياها باشد. [20] .

نوع سوم در آنچه متعلق است به حسن حالات، و كدام حالات بهتر است از حالتي كه به شخص برسد دعاي پيغمبر خدا و ائمه ي هدي و فاطمه زهرا عليهاالسلام، به سبب خواهش سيدالشهدا عليه السلام از ايشان؟ و اين حالت، به سبب گريه بر آن جناب حاصل مي شود. [21] .

نوع چهارم از جهت حصول اجر، و در خبر است كه اجر هر قطره، آن است كه هميشه شخص در بهشت، منزل داشته باشد. [22] .

نوع پنجم از جهت درجات، و هيچ درجات در بهشت، بالابر از درجه ي خاتم الانبياء و ائمه ي هدي نيست. در خبر است كه گريه كننده، با ايشان خواهد بود در درجه ي ايشان. [23] .



پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، فيض الاسلام، ص 689، خطبه 212.

[2] بحارالأنوار، ج 44، ص 290 - 289؛ کامل الزيارات، ص 101 (باب 32).

[3] بحارالأنوار، ج 44، ص 290 - 289؛ کامل الزيارات، ص 101 (باب 32).

[4] وسائل الشيعة، ج 837؛ علل الشرائع، ج 1، ص 306.

[5] أصول الکافي، ج 2، ص 190.

[6] بحارالأنوار، ج 45، ص 207؛ کامل الزيارات، ص 81 (باب 26).

[7] نهج‏البلاغه، فيض الاسلام، ص 963، خطبه 212.

[8] بحارالأنوار، ج 44، ص 290؛ کامل الزيارات، ص 101 (باب 32).

[9] مصباح المتهجد، ص 534. از فقرات دعاي ابوحمزه‏ي ثمالي است.

[10] بحارالأنوار، ج 45، ص 207؛ کامل الزيارات، ص 81 (باب 26).

[11] بحارالأنوار، ج 44، ص 292؛ العوالم، ج 17، ص 534 با مختصري تفاوت.

[12] بحارالأنوار، ج 41، ص 12 - 11؛ أمالي الصدوق، ص 73 (مجلس 18).

[13] بحارالأنوار، ج 45، ص 207؛ کامل الزيارات، ص 81 (باب 26).

[14] سوره‏ي مريم، آيه‏ي 71.

[15] بحارالأنوار، ج 8، ص 64؛ أمالي الصدوق، ص 149 (مجلس 33).

[16] بحارالأنوار، ج 8، ص 65؛ تفسير القمي، ج 2، ص 421 و در مصادر، مذکور است پيغمبر خدا مي‏فرمايد: خدايا! امت من... و ملائکه در اطراف صراط، ندا مي‏کنند... سالم بدار.

[17] بحارالأنوار، ج 44، ص 235 - 234؛ کامل الزيارات، ص 58 (باب 16).

[18] بحارالأنوار، ج 45، ص 207؛ کامل الزيارات، ص 81 (باب 26).

[19] بحارالأنوار، ج 44، ص 290؛ کامل الزيارات، ص 101 (باب 32).

[20] بحارالأنوار، ج 44، ص 285 - 284؛ کامل الزيارات، ص 103 و 104 (باب 32)؛ عيون الأخبار، ج 2، ص 22.

[21] بحارالأنوار، ج 44، ص 292؛ کامل الزيارات، ص 103 (باب 32).

[22] بحارالأنوار، ج 44، ص 272؛ کامل الزيارات، ص 101 - 100 (باب 32).

[23] بحارالأنوار، ج 44، ص 278؛ أمالي الصدوق، ص 68 (مجلس 17).