بازگشت

در خواص مجالس گريه بر آن حضرت


خصائص الحسينيه، ص 245.

مقصد پنجم، در خواص مجالس گريه آن جناب، و آن هشت است:

خاصيت اول اين كه در آن، احياي امر ايشان است، و در خبر است كه هر


كس بنشيند در مجلسي كه در آن احياي امر ائمه است، نميرد دل او در روزي كه دل ها مي ميرند. [1] .

خاصيت دوم نفس در آن حال، ثواب تسبيح دارد. [2] .

خاصيت سوم آن مجالس محبوب حضرت صادق عليه السلام است به مقتضاي روايات. پس محبوب خدا و رسول است. [3] .

خاصيت چهارم محل نظر حضرت حسين عليه السلام است؛ زيرا كه آن جناب، در يمين (سمت راست) عرش است و نظر مي كند به سوي زمين كربلا و به زوار و گريه كنندگان. [4] .

خاصيت پنجم آن كه ملائكه ي مقربين در آن مجلس حاضر مي شوند. چنان كه روايت شده است كه روزي جعفر بن عفان به خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شد. پس حضرت او را به نزديك نشانيد و فرمود: «اي جعفر! شينده ام كه در مرثيه ي حسين عليه السلام شعر مي گويي و خوب مي گويي؟» عرض كرد، بلي، فدايت شوم! فرمود: «بخوان» پس خواند و آن حضرت با اصحاب گريستند، تا اين كه اشك بر صورت و محاسن شريفش جاري گرديد. پس فرمود: «اي جعفر! والله ملائكه مقربين در اين جا حاضرند و شنيدند اشعار تو را و گريه كردند، چنان كه ما گريستيم، بلكه بيشتر، خداوند واجب نمود از براي تو الآن تمام بهشت را و گناهان تو را آمرزيد. اي جعفر! آيا بيشتر بگويم؟» عرض كرد، بلي اي سيد من». فرمود: «هيچ كس نيست كه ذكر كند حسين عليه السلام را، پس گريه كند يا بگرياند، مگر اين كه بهشت از برايش واجب گردد و گناهانش آمرزيده شوند. خاصيت ششم مجلس عزاي قبه ي حضرت حسين عليه السلام است؛ زيرا كه قبه ي آن


جناب، همان تنها بنيان مخصوص نيست؛ بلكه قبه ي او عبارت است از خضوع و خشوع. پس هر مجلسي كه مشتمل باشد بر خضوع و خشوع، خصوصا از براي ذكر آن جناب، همان قبه ي آن حضرت است و اجابت دعا در آن خواهد بود.

خاصيت هفتم معراج گريه كنندگان است؛ زيرا كه محل نزول صلوات و رحمت مخصوص الهي است، به غفران ذنوب و رفع درجات ايشان؛ بلكه اگر از براي يك نفر متحقق شود بكا يا تباكي، اميد هست كه رحمت،[تمام]اهل مجلس ما را شامل شود.

خاصيت هشتم اين كه آن، نظير مجالسي است كه اشرف و اقدم و افضل و اجل همه ي مجالس بوده اند، چنان كه بيانش بيايد، ان شاء الله.


پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 44، ص 278؛ أمالي الصدوق، ص 68 (مجلس 17).

[2] بحارالأنوار، ج 44، ص 278؛ أمالي الطوسي، ج 1، ص 115.

[3] بحارالأنوار، ج 44، ص 282؛ قرب الاسناد، ص 18.

[4] بحارالأنوار، ج 44، ص 292؛ کامل الزيارات، ص 103 (باب 32).