بازگشت

در كيفيت رقت و جزع و گريه بر آن حضرت


خصائص الحسينيه، ص 185.

مقصد سوم، در كيفيت رقت و جزع و گريه بر آن جناب، و آن چند قسم است:

قسم اول گريه ي قلب است به هم و غم، و آن اول مراتب است و ثمره اش آن است كه ثواب نفس كشيدن در آن حال، ثواب تسبيح است، چنان كه در خبر است. [1] .


قسم دوم احتراق قلب است و ثمره ي آن، فرح است در حال احتضار. چنان فرحي كه همواره در قلب بماند تا وقتي كه بر حوض پيغمبر صلي الله عليه و آله وارد شود، چنان كه در روايتي است. [2] .

قسم سوم گرديدن اشك است در چشم، پيش از جاري شدن بر صورت، چنان كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه گريه كننده را خداوند رحمت مي كند، پيش از آنكه اشك از چشمش بيرون آيد.

قسم چهارم بيرون آمدن اشك از چشم، هر چند به قدر بال پشه اي باشد. چنان كه در خبر است كه آن، سبب غفران ذنوب است، هر چند به قدر كف دريا باشد. [3] .

قسم پنجم ريختن اشك است از چشم، و در آن خاصيتي است كه فرمودند: «هرگاه قطره از آن در جهنم ريزد حرارت آن را خاموش نمايد». [4] .

قسم ششم جاري شدن آن بر صورت و ريش و سينه، و اين گريه ي حضرت صادق عليه السلام است در وقتي كه شخص، مرثيه مي خواند از برايش. پس فرمود: «هر آينه ملائكه گريه كردند، چنان كه ما گريه كرديم؛ بلكه بيشتر، و خداوند، از براي تو تمام بهشت را واجب كرد». [5] .

قسم هفتم صيحه زدن و نوحه كردن و فرياد زدن و جان دادن است. چنان كه حضرت صادق عليه السلام در دعا فرمود: «خدايا! رحمت كن آن صيحه را كه به جهت ما بلند مي شود». [6] و در خبر است كه حضرت فاطمه عليهاالسلام، هر روز بر آن جناب، شهقه (گريه ي همراه با فرياد) مي زند، تا اين كه پيغمبر صلي الله عليه و آله او را ساكت


مي نمايد. [7] .

و در خبر است از ابوذر كه گفت: اگر بدانيد آن مصيبت چه قدر عظيم است، البته آن قدر گريه كنيد تا اين كه جان شما به در رود. [8] .

قسم هشتم عويل كردن (گريه و زاري) است كه يزيد، قاتل آن جناب، به زوجه ي خود هند، امر نمود و گفت: عويل كن اي هند بر حسين عليه السلام كه بزرگ قريش بود و ابن زياد در قتلش تعجيل نمود. چنان كه تفصيلش بيايد، ان شاء الله. [9] .

قسم نهم زدن بر سر و صورت است، و آن عمل عبدالله بن عمر بود در وقتي كه خبر شهادت حضرت به او رسيد و فرياد مي كرد كه: هيچ روزي مثل روز حسين عليه السلام نيست، يزيد، تا اين كه او را ساكت نمود. [10] .

قسم دهم تباكي است؛ يعني خود را شبيه به گريه كننده نمايد كه از برايش بهشت خواهد بود. يعني هرگاه قلب قساوت داشته باشد و نسوزد، پس لااقل سر را به زير اندازد و اظهار انكسار و حزن نمايد. [11] .

و نمي دانم چگونه قساوتي است كه دل بر چنين مصيبت ها نسوزد، و مي شود كه منشأ قساوت دو چيز باشد:

اول داخل شدن در تحصيل زيادتي مال دنياست كه موجب قساوت است. چنان كه در دعا اشاره به آن شده كه فرموده: «پناه به خدا از قلب قاسي و چشم خشك و شكمي كه سير نمي شود». [12] .

دوم بسيار تكلم نمودن در امور بي فايده، چنان كه در خبر است. [13] .


و علاج قساوت قلب، با دست كشيدن بر سر يتيم است كه علاوه بر اجر فراوان كه در آن است، سبب رفع قساوت قلب مي شود. [14] .

قسم يازدهم گريه كردن است بدون اشك، به جهت خشكي چشم از كثرت گريه، و آن گريه ي اهل بيت بود بعد از مراجعه به مدينه تا اين كه آن را علاج نمود به شرب سويق (قاووت). [15] .

قسم دوازدهم گريه اي است كه اثر آن در شخص ظاهر شود، به ترك طعام و شراب. چنان كه مسمع بن عبدالملك، خبر داد حضرت صادق عليه السلام را به عروض اين حالت از براي خودش در ذكر حسين عليه السلام. پس حضرت، دعا در حقش فرمود. چنان كه در بيان خواص گريه بيايد، ان شاء الله.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 278؛ أمالي الطوسي، ج 1، ص 115.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 290؛ کامل الزيارات، ص 102، (باب 32).

[3] بحارالانوار، ج 44، ص 285؛ کامل الزيارات، ص 103، (باب 32).

[4] بحارالانوار، ج 44، ص 290؛ کامل الزيارات، ص 102، (باب 32).

[5] بحارالانوار، ج 44، ص 283؛ رجال الکشي، ص 187.

[6] بحارالانوار، ج 98، ص 52؛ کامل الزيارات، ص 117، (باب 40).

[7] بحارالانوار، ج 45، ص 225؛ کامل الزيارات، ص 87، (باب 27).

[8] بحارالانوار، ج 45، ص 219؛ کامل الزيارات، ص 74، (باب 23).

[9] بحارالانوار، ج 45، ص 143؛ مقتل الخوارزمي، ج 2، ص 74.

[10] بحارالانوار، ج 45، ص 328.

[11] همان، ج 44، ص 228؛ لهوف، ص 5.

[12] المصباح الطوسي، ص 66 و 539.

[13] بحارالانوار، ج 68، ص 281؛ أمالي الطوسي، ج 1، ص 1.

[14] وسائل الشيعة، ج 17، ص 111؛ ثواب الأعمال، ص 327؛ کتاب من لا يحضره الفقيه، ص 49.

[15] بحارالانوار، ج 45، ص 170؛ الکافي، ج 1، ص 464.