بازگشت

حسين در دامان پيغمبر


خصائص الحسينيه، ص 18.

و از عجائب آن روايات، روايتي است كه از حضرت صادق عليه السلام مأثور است كه فرمودند: روزي جناب حسين عليه السلام در دامان پيغمبر صلي الله عليه و آله بود و آن سرور به او ملاطفت مي فرمود. عايشه عرض كرد: چه قدر تو را از اين طفل، خوش مي آيد؟ فرمود: «چگونه او را دوست نداشته باشم كه ميوه ي دل و نور چشم من است، و به درستي كه امت من، او را خواهند كشت. پس هر كس او را زيارت نمايد بعد از وفاتش، بنويسد خداوند از براي او يك حج از حج هاي من». عرض كرد: يك حج از حج هاي تو؟ فرمودند: «بلي؛ بلكه دو حج از حج هاي من». عرض كرد: دو حج از حج هاي تو؟ فرمودند: «بلي؛ بلكه چهار حج از حج هاي من»، و همچنين او تعجب مي نمود و حضرت زياد مي فرمود، تا رسيد به نود حج و عمره ي رسول خدا. [1] .

پس اميدوار شدم باز به حالت نهم افتادم و ترسيدم از اين كه حقوق الناس، عمل را ببرد. چنان كه وارد شده است كه شخصي را در محشر بياورند كه اعمال او نور دهد صحراي قيامت را. پس اهل مظالم، آن اعمال را ببرند و


گناهان خود را بر او بار كنند و او به آتش برده شود. [2] .

پس بار ديگر خوف غلبه نمود و ملتجي به حالت دهم گشتم كه ملاحظه نمودم، ديدم كه وارد شده است در ثواب گريه بر آن حضرت، اين كه حدي و نهايتي از براي ثواب آن نيست. [3] . پس اميدوار شدم كه هر چه را ارباب مظالم ببرند، باز تمام نخواهد شد.

باز منتقل به حالت يازدهم شدم و ديدم كه به مقتضاي اخبار بسيار، شرط قبول اعمال، قبول نماز است. پس با خود گفتم شايد نمازهاي تو مقبول نشده باشد و چون آن را رد نمايند، اعمال تو رد خواهد شد. پس امر بر من مشكل شد و نزديك شد كه نااميد شوم. ناگاه، به حالت دوازدهم منتقل گشتم و با آن، ختم شد احتمالات متعارضه، و اميد من به آن محكم شد؛ زيرا كه وجوه امن و اطمينان، پي در پي رسيد و آن، اين بود كه ملاحظه نمودم خواص عجيبي را كه از براي وسائل حسيني است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 98، ص 35؛ کامل الزيارات، ص 68 (باب 22).

[2] بحارالانوار، ج 7 ص 270.

[3] همان، ج 44، ص 285؛ کامل الزيارات، ص 103 (باب 32).