بازگشت

عبيدالله در كوفه


با رسيدن دستور يزيد به عبيد الله، وي برادرش عثمان بن زياد را جانشين خود در بصره قرار داده با همراه همانند شريك بن اعور و مسلم بن عمر الباهلي، منذر بن عمرو بن الجارود [1] با سرعت تمام عازم كوفه مي شود. ليكن وي نيك مي داند كه كوفه در تسخير مسلم است و سهر در التهاب و با شور تمام از مسلم حمايت مي كند و مسلم توانسته است هزاران نفر را ساماندهي نموده و متشكل سازد. از جانبي امام حسين را به سوي خويش ‍ فرا خواند. و امام نيز به نداي آنان پاسخ داده و آنان را اميدوار ساخته است كه به زودي به ميان آنان خواهد آمد.

به همين سبب كوفه در انتظار قدوم مبارك حسين بن علي عليه السلام است كه با ورود حضرتش دوباره جان تازه گرفته و بعد از حدود بيست سال به عنوان عاصمه و پايگاه رهبري اهل بيت قرار گيرد. با اقامت بيش از دو ماه، مسلم و تحولي عميق و انسجام در تشكل همسو، و با نامه نگاري مسلم به حسين عليه السلام و اعلان آمادگي از جانب امام حسين عليه السلام براي ورود به كوفه اينك شهر در التهاب است و بي صبرانه در انتظار قدوم مبارك حضرت مي باشد.

از جانبي عبيد الله تصميم ورود به چنين شهري را دارد. از اوضاع ان نيز نيك با خبر است و به خوبي مي داند كه به عنوان نيروي مخالف حسين بخواهد وارد شود نه تنها امكان ورود به شهر را نخواهد يافت، بلكه خود و همراهانش در اولين فرصت از پاي در خواهند آمد. عبيد الله مي داند در درون شهر كوفه گر چه تشكل همسوي مسلم شكل گرفته و جآنانه از آرمانهاي ان حمايت مي كند، ليكن بر اين نكته نيز واقف است كه كوفه مركز تضارب ارائو مركز گرد آمدن نيرووهاي متضاد از ابتداي حكومت علي عليه السلام بوده است. همواره در فرصت هاي متفاوت انديش هاي متضاد و چالشگر همديگر فرصت ابراز وجود نموده اند. وي آگاه است در درون جمعيت انبوه كوفه هوداران حزب چالشگر اهل بيت و مخالف حسين به ويژه هواداران حزب عثمانيه نيز فراوان وجود دارند. ليكن چگونه مي توان به آنها دست رسي حاصل نمود و با آنها ارتباط بر قرار ساخت. توان اين نيروهاي تا ان حد نيست كه با اين شرايط ملتهب بتوانند راه بر ورود عبيد الله را باز كنند.

در اين موقعيت عبيد الله با زيركي تمام سيسات نفاق را به كار مي گيرد نه تنها از جو ملتهب شهر نمي هراسد، بلكه كاملا از اين جو به سود خويش ‍ بهره مي برد. وي از عامل نفاق بهره وافر برده و صورت خود را پوشانده و با عنوان امام حسين شبانه وارد شهر مي شود! [2] .

مردم منتظر قدوم حسين از وي به عنوان امام حسين ان گونه استقبال شايان مي نمايند كه همين استقبال پر شور كه به عنوان ورود امام حسين شكل مي گرفت سخت وي را غضبناك و نگران ساخت. [3] .

مردم در پيشاپيش پاي عبيد الله پايه كوبي نموده و خير مقدم مي گويند، مرحبا بك يا ابن رسول الله (ص) قدمت خير مقدم. [4] جمعيت انبوه خير مقدم گويان به همراه نعمان بشير كه وي نيز در اين خيال است، كه از حسين بن علي عليه السلام استقبال مي نمايد عبيد الله را با سلام و صلوات تا دارالاماره كوفه همراهي مي نمايند. [5] .

عبيد الله در انديشه تسخير كوفه است كه اينك با گريم كردن خويش شبانه به عنوان امام حسين وارد مي شود در واقع يك قدم اساسي در جهت اهداف خويش برداشته است. ليكن تسخير يك شهر ملتهب كه اكثريت جمعيت آن منسجم از يك سمت و سو سويه مي گيرد خيلي آسان نخواهد بود. بايد بررسي نمود كه قدم هاي بعدي عبيد الله چه خواهد بود و واكنش ‍ تشكل همسو به اين موضوع چگونه خواهد بود و مسلم كه رهبري اين تشكل را به عهده دارد چه اقداماتي انجام مي دهد؟! گرچه ورود به شهر قدم بزرگي به حساب مي آيد.


پاورقي

[1] مقاتل الطالبين، ص 99، اخبار الطوال، ص 232، طبري، ج 4، ص 565، ارشاد، ج 2، 43.

[2] اخبار الطوال، ص 232، ارشاد، ص 43، طبري 565، مقاتل، ص 99.

[3] فتوح، ج 5، 44.

[4] اخبار الطوال، ص 232، ارشاد، ص 43، طبري، ج 4، ص 566، مقاتل، ص 99.

[5] ارشاد، ج 2، ص 43، طبري، ج 4، ص 567.