بازگشت

اعزام مسلم به كوفه


امام عليه السلام بعد از دريافت نامه هاي مردم كوفه نامه اي در جواب آنان مي نگارد. حضرت نامه را به همراه نماينده خود مسلم بن عقيل به همراهي سه نفر ديگر به نام هاي قيس بن مسهر، و عماره بن عبيد السلولي، و عبد الرحمن بن عبد الله، به سوي گسيل مي دارد و به مسلم دستور مي دهد كه جهات امنيتي و پنهان كاري كاملا رعايت نمايد.

مضمون نامه حضرت:

بسم الله الرحمن الرحيم

از حسين بن علي

به عموم مسلمآنان و شيعيان

آخرين نامه هاي شما توسط هاني و سعيد به نزد ما رسيد و من از منظور شما به خوبي آگاهي يافتم كه ما رهبر نداريم و به سوي ما حركت كن. من براي بررسي امور نماينده حويس مسلم بن عقيل كه فردي مورد اطمينان است به سوي شما گسيل نمودم. اگر مسلم با بررسي اوضاع مطالب شما و خواسته هاي شما را تاييد نمود كه شما واقعا خواهان رهبري من هستيد من به زودي به سوي شما خواهم آمد، البته بدانيد رهبري حق از ان كسي است كه بر اساس كتاب خدا داوري كند عدالت را در جامعه مستقر سازد و به دين خدا پاي بند باشد. و نفس خويش را از خواهش هاي نفساني باز دارد. والسلام. [1] .

به طور طبيعي امام بعد از اين نامه بايد در مكه اقامت گزيند، منتظر دريافت اخبار عراق و كوفه باشد تا خبر دقيق و كامل توسط نماينده خويش مسلم كه فردي زيرك و فرزانه و شجاع مي باشد دريافت نمايد.

مسلم در كوفه

مسلم در وسط ماه رمضان از مكه حركت نموده راهي كوفه مي شود.

چون مدينه در مسير راه است به مدينه آمده ضمن زيارت رسول الله (ص) خويشان و اهل بيت خويش ديدار مي نمايد و از آنجا به سوي كوفه حركت مي نمايد. وي در مسير راه برخي از ياران خود را در اثر شدت سختي و تشنگي از دست مي دهد. خود نيز نامه نگاشته به امام حسين عليه السلام از وي دستور جديد در خواست مي كند، كه امام به وي مي نگارد حتما با عزمي راسخ به سوي كوفه حركت كند. مسلم به راه خود ادامه داده تا در بيست و پنجم شوال وارد شهر كوفه مي شود. [2] .


پاورقي

[1] ارشاد، ج 2، ص 39، طبري، ج 4، ص 561، وقعه طف، ص 96.

[2] ارشاد ج 2، ص 40 مروج الذهب، ج 3، ص 54.