بازگشت

خاستگاه حزب عثمانيه


البته اين نكته نيز نبايد از نظر دور باشد كه شكل گيري اين حزب تنها به زمان عثمان باز گشت ندارد، بلكه پيشينه ديرينه ان باز گشت به زمان جاهليت، همان زمان حاكميت ابوسفيان بر قريش دارد. اين حزب خط مشي خود را كه حاكميت قوم گرايي علي الاطلاق مي باشد. و انواع ناهنجاري هاي اجتماعي پي آمد ان است، از احزاب چالشگر اسلام زمان ابوسفيان دريافت مي نمايد. انگيزه هاي جاهلي و برتري طلبي و نا برابري هاي ان زمان همواره در ذهن سران قوم بني اميه رسوب داشت تا در زمان خلافت عثمان به بعد فرصت ميدان داري حاصل نمود. ابوسفيان سرد مدار احزاب چالشگر عليه رسول الله (ص) بود. در بسياري از جنگ هاي عليه مسلمآنان نقش داشت. و در سه جنگ بزرگ بدر و احد و احزاب طرف مقابل رسول الله (ص) را حزب ابوسفيان شكل مي داد. در جنگ خندق تمام احزاب مخالف رسول الله (ص) به رهبري ابوسفيان در نبرد شركت نمودند و اين جنگ به همين خاطر جنگ احزاب ناميده مي شود كه قرآن از ان اين گونه ياد مي كند: و لما راي المومنون الا حزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله. [1] مومنان هنگام كه احزاب (نيروي مقابل) را مشاهده نمودند گفتند اين همان نويدهاي خدا و پيامبرش مي باشد. به همين جهت از بني اميه به عنوان تداوم و بقاياي حزب جاهليت و حزب ابوسفيان ياد مي شود، زيرا كه خاستگاه اين قوميت باز گشت به ان عهد دارد.

امير المومنين در هنگام بسيج نيرو به جبهه نبرد با معاويه با همين عنوان از وي ياد مي كند، سيروا ولي اعداء الله سيروا الي اعداء السنن و القرآن سيروا الي بقيه الا حزاب و قتله المهاجرين و الا نصار. [2] به سوي دشمنان خدا و دشمنان سنت رسول الله (ص) و قرآن بسيج شويد به سوي بقاياي و اعقاب احزاب جاهلي و قاتلان مهاجرين و انصار حركت كنيد.

اما حسين عليه السلام نيز روز عاشورا سپاه حزب عثمانيه را با همين عنوان ياد مي كند و مي فرمايد پيمان با ما را به خاطر گمراهي طغيان گران و بقاياي احزاب نقض نموديد... و ضله لطواغيت الامه و بقيه الا حزاب.. [3]

اعقاب ابوسفيان تا ان مقدار بر اين عنوان معروف بودند كه امثال زياد بن ابيه ها نيز در نكوهش آنان از آنان با همين عنوان ياد مي كند: العجب من ابن اكله الا كباد و كهف النفاق و رئيس الا حزاب... [4] شگفتا كه فرزند جگر خوار و پناهگاه منافقين و رئيس احزاب مخالف مرا تهديد مي نمايد.

روش اين حزب همان روش عهد جاهليت بود كه با تمام فضايل در ستيز بود. كه متاسفانه بعد از رحلت رسول الله (ص) فرصت ميدان داري حاصل نمود و اين گونه حاكميت خويش را بر امت اسلامي استقرار بخشيد، كه اين حاكميت پي آمدهاي عبرت اميزي براي هر زمان به يادگار نهاد كه در بخش ‍ بعدي به پي آمدهاي اين حاكميت مي پردازيم.


پاورقي

[1] حزاب، 22.

[2] وقعه الصفين، ص 94.

[3] فتوح، ج 5، ص 133.

[4] طبري، ج 4، ص 414، يعقوبي، ج 2، ص 126.