بازگشت

نقد و پژوهش


اگر شواهد مردود دانستن همسري شهربانو با امام حسين همانند اين موارد باشد همگي قابل نقد مي باشد. زيرا در مورد خدشه نخست همان گونه كه اشاره شد، بحث موضوع فقهي نيست تا سند موثق يا صحيح راه گشا باشد. در موضوع كلامي و تاريخي اگر سند صحيح هم باشد ياور و اعتقاد نخواهد آورد.

دو ديگر اين كه در موضوع تاريخي و اعتقادي به ويژه اگر در مورد ائمه باشد اگر منابع متعدد معتبر آن را ثبت نموده باشند و شواهد جانبي نيز آن را تاءييد نمايد و با باورهاي مستند و مبرهن نا سازواري نداشته باشد، انگيزه اي بر رد آن وجود نخواهد داشت. همسر شدن دختر پادشان بر فرض اين كه نامسلمان هم باشد و به آيين ديگر آسمان باور داشته باشد با هيچ اعتقاد و باور شيعي در تضاد نيست.

و اما در مورد روشن شدن مسجد به ورود دختر پادشاه نيز مي توان گفت نوع شاهزادگان از جمال و جلال بهره مند هستند منظور از روشنائي مسجد همين جمال و جلال وي مي باشد گرچه اصل پاكي و متدين بودن وي نيز منتفي نيست كه شخص ولو دختر پادشاه از شايستگي و معنويت برخوردار بوده باشد.

و اما اين كه امام علي فرموده باشد دختران پادشاه را نمي توان فروخت. نويسنده از اين جهت ترديد دارد كه مگر اين حكم در زمان پيامبر از جانب خدا و يا رسول الله (ص) تشريع شده است. در اين باره مي توان گفت ممكن است سخن امام جنبه اخلاقي دارد كه با بزرگان قوميت ها و مليت ها برخورد شايسته نمود، اگرچه مستحق بردگي هم باشند با آنان بزرگوارانه و كريمانه برخورد شود تا تشويق به گرايش به اسلام شوند.

ديگر اين كه امام علي عليه السلام خود امام معصوم و مين احكام شريعت است اگر سخن وي جنبه اخلاقي هم نداشته باشد و از لحاظ سند صحيح باشد چون فرمايش امام است مي شود حكم شرعي، كه فرزندان رهبران پادشاه از اين حاكم معاف باشند گرچه چنين چيزي در فقه ثابت نيست ليكن اگر جهات ديگر مدرك درست مي شد آثار آن مترتب مي شد.

در مورد نكته چهارم كه دختر جد خودش را نفرين مي كند، اين اظهارات نفرين نيست اين اظهار تاءسف و تاءثر است كه در آن شرايط اندوه بار به ياد شكوه و عزت از كف نهاده افتاده كه چگونه دختران هرمز به اسارت در آمده اند.

در مورد نكته پنجم كه امام سجاد به تبار پدر و مادر خويش افتخار كند نيز هيچ اشكالي را پديد نمي آورد. زيرا زني كه از تبار كفر اين شايستگي داشته كه همسر امام قرار و به يقين از شايستگي بهره مند افتخار آميز خواهد بود.

و اين كه گفته شد ازداواج اين دختر با امام حسين در سال هاي خلافت عمر با ولادت امام سجاد عليه السلام بعد از چهارده سال همخواني ندارد نيز جاي شگفت است چگونه همخواني ندارد، چه اشكال دارد. همسري بعد از چندين سال از گذشت ازداواج فرزند به دامن آورد؟!

و اما نكته آخرين اين نويسنده كه در جايي نگاشته شده كه در هنگام گريز يزدگرد، همه هدم و حشم وي همراه بوده اند كسي از وي اسير نشده، يعني مسلمآنان به بارگاه يزدگرد دسترس پيدا نكردند تا دختران وي را به اسارات گيرند.

اين سخن نيز بدور از واقعيت هاي جنگ است، در جنگ هر روي دادي احتمال وقوع دارد. شايد دختران وي را به گونه اي ربوده اند و يا شايد در هنگام وحشت عقب نشيني و گريز در اثر آشفتگي از مدار امنيتي يزد گرد بدور افتاده و گرفتار دشمن شده اند و... و چه منبعي بهتر و اطمينان بخش از كافي كليني ايا نقل كليني به مقدار، طبري و يا مسعودي مورد اعتماد نيست؟ البته به اين معنا نيست كه كسي نتواند به كليني نقد وارد سازد فضاي نقد نسبت به هر كسي همواره گشوده است.

با اين بيان روشن مي شود كه مطالب ياد شده جز استبعاد چيز ديگري نيست. و انگيزه اي وجود ندارد كه كسي روي دادهاي تاريخي كه با باورهاي مبرهن شيعه ناساز گار نيست، مورد ترديد قرار گيرند. و اين موضوع با باورهاي اعتقادي شيعه در تضاد نيست زيرا بر فرض ان دختران كافر بوده به دين زرتشت يا هر باور ديگر بوده باشند، چنين مطلبي با باوري اعتقادي نا ساز گاري نيست. زيرا همانند آن در مورد امامان ديگر وجود دارد. چنان كه مادر امام كاظم عليه السلام حميده برده و كنيز بوده است و نيز بوده اند و كنيزه همان اسيران از بلاد كفر بوده اند كه به دست مسلمآنان به اسارت در آمده بودند.

بر اين اساس اين شواهد دليل بر ساختگي بودن اين موضوع نمي تواند باشد. البته زيارت گاه به نام بي بي شهر بانو در اطراف شهر ري امري ديگري است و ممكن است موهوم باشد، ليكن اين دو موضوع نبايد به يكديگر آميخته شوند. همان نكته مشهور يعني همسر بودن شهر بانو كه لقب هاي گوناگون براي وي عنوان شده است، مي تواند صحيح باشد. اين شواهد دليل بر مردود بودن آن نمي تواند باشد. و نيز هيچ شاهد معتبر تاريخي گواهي نمي دهد كه شهر بانو در حادثه كربلا حضور داشته باشد، و الله سبحانه هو العالم.