بازگشت

گزيده اي از خطبه و سخنان امام حسين


امام حسين فرمود: جدم به من فرموده است كه: تو درجه اي نزد خدا داري كه جز با شهادت به آن درجه نائل نخواهي شد.

به من مي گوييد نرو، ولي خواهم رفت. مي گوييد كشته مي شوم، مگر مردن براي يك جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست باشد و بخواهد براي آقايي و رياست كشته بشود كه مي گويند به هدفش نرسيد. اما براي آن كسي كه براي اعلاي كلمه حق و در راه حق كشته مي شود كه ننگ نيست.

چرا كه در راهي قدم برمي دارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا قدم برداشته اند. [1] .

امام حسين عليه السلام در روز دهم محرم پس از آنكه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند، برگشت و خطابه كوتاهي براي اصحاب و ياران ايراد كرد. در آن خطابه چنين گفت: اندكي صبر و استقامت، مرگ جز پلي نيست كه شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشت هاي وسيع عبور مي دهد.

امام حسين عليه السلام وقتي كه مي آمد به طرف كربلا، اشعاري را با خودش مي خواند كه نقل شده پدر بزرگوارشان هم همين اشعار را گاهي مي خواندند، آن اشعار اين است.



فان تكن الدنيا تعد نفيسه

فدار ثواب الله علي و انبل



و ان تكن الاموال للترك جمعها

فما بال متروك به المرء يبخل



و ان تكن الابدان للموت انشأت

فقتل امرء بالسيف في الله اجمعل.



اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتني است، دنيا آدم را به طرف خودش ‍ مي كشد، اما خانه پاداش الهي، خانه آخرت، خيلي از دنيا زيباتر است، خيلي از دنيا بالاتر و عالي تر است.

اگر مال دنيا را آخرت كار بايد گذاشت و رفت، پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نكند.

و اگر اين بدن هاي ما ساخته شده است كه آخر كار بميرد، پس چرا در راه خدا با شمشير قطعه قطعه نشود؟ [2] .

مرگ براي انسان جوانمرد ننگ نيست، اگر در راه حق جهاد كند و در حالي كه مسلم است كوشش به خرج بدهد (نيتش حق باشد و در حالي كه مسلم است مجاهده و جهاد كند) و با مردم صالح، مواسات و همگاني و همدردي نمايد، و بر عكس، راه خودش را از مردم بدبخت هلاك شده و مجرم گناهكار جدا كند.

امام حسين عليه السلام مي فرمايد: موت في عز من حياه في ذل [3] مردن در سايه عزت بهتر است از زندگي با ذلت.

من مردن را براي خودم سعادت، و زندگي با ستمگران را موجب ملامت مي بينم. [4] .

حسين مي گويد: هيهات منا الذله حسين تن به خواري بدهد؟!

الموت اولي من ركوب العار [5] مرگ از متحمل شدن يك ننگ بالاتر است.

موت في عز خير من حياه في ذل [6] مردن با عزت از زندگي با ذلت بهتر است.

اي خود فروختگان به آل ابي سفيان! با من مي جنگيد و من با شما مي جنگم.

زن و بچه چه تقصيري دارند؟ كونوا احرارا في دنياكم [7] اگر خدا را نمي شناسيد، اگر به معاد ايمان نداريد، آن شرفي كه يك انسان بايد داشته باشد كجا رفت؟! حريت و آزاديتان كجا رفت؟! [8] .

هر كس آمده است كه خون دلش را در راه ما ببخشد، هر كس تصميم گرفته است لقاء پروردگار را، چنين كسي با ما كوچ كند.

ايها الناس! هر كس كه خيال مي كند ما به مقامي نائل مي شويم، به جايي مي رسيم، چنين چيزي نيست، برگردد.

امام حسين عليه السلام از اصحاب خود بيعت گرفت و در شب عاشورا فرمود: من بيعت خودم را از گردن شما برداشتم.

مسلم دختر كوچكي داشت. امام حسين وقتي كه نشست او را صدا كرد، فرمود بگوييد بيايد، دخترم مسلم را آوردند، او را نشاند روي زانوي خودش ‍ و شروع كرد به نوازش كردن. دخترك زيرك و باهوش بود، ديد كه اين نوازش، يك نوازش فوق العاده است، پدرانه است، لذا عرض كرد، يا اباعبدالله! يا ابن رسول الله! اگر پدرم بميرد چقدر. . . ؟

اباعبدالله متاثر شد، فرمود: دختركم! من به جاي پدرت هستم. بعد از او، من جاي پدرت را مي گيرم.

صداي گريه از خاندان اباعبدالله بلند شد. اباعبدالله رو كرد به فرزند عقيل و فرمود: اولاد عقيل! شما يك مسلم داديد كافي است، از بني عقيل يك مسلم كافي است، شما اگر مي خواهيد برگرديد، برگرديد.

عرض كردند: يا اباعبدالله! يا ابن رسول الله! ما تا حال كه مسلمي را شهيد نداده بوديم، در ركاب تو بوديم، حالا كه طلبكار خون مسلم هستيم، رها كنيم؟ ابدا، ما هم در خدمت شما خواهيم بود تا همان سرنوشتي كه نصيب مسلم شد، نصيب ما هم بشود. [9] .

امام حسين عليه السلام در عاشورا فرمود: آيا حلالي را حرام و حرامي را حلال كرده ايم كه از روي عقيده با من بجنگيد؟ - يا مالي را برده ام و خوني را ريخته ام - كه روي عداوت شخصي با من بجنگيد؟

در روز عاشورا خطاب به مردم فرمود: ثم ايم الله لا تلبثون بعدها الا كريما يركب الفرس حتي تدوربكم دور الرحي و تقلق بكم قلق المحور؛سپس به خدا سوگند، جز زمان اندكي به اندازه زمان سوار شدن بر اسب نمانيد تا اينكه اين آسياب به گردش آيد و شما را در تنگناي محور خويش گيرد. [10] [11] .

در روز عاشورا خطاب به اهل بيت خود فرمود: استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظكم و منجيكم من شر الاعداء و يعذب اعاديكم بانواع البلاء [12] [13] .


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 1، ص 153.

[2] شهيد ص 98.

[3] ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 601.

[4] حماسه حسيني، ج 1، ص 153.

[5] بحارالانوار، 78 / 128.

[6] بحارالانوار 44 / 192. چاپ جديد.

[7] اللهوف ص 120.

[8] فلسفه احلاق ص 160 و 161.

[9] حماسه حسيني، ج 1، ص 205.

[10] لهوف، ص 42.

[11] حماسه حسيني ج 3، ص 180.

[12] خود را آماده بلا کنيد، و بدانيد که خداوند حافظ و رهايي بخش شما از دشمنان است، و دشمنانتان را به انواع بلا کيفر خواهد داد.

[13] حماسه حسيني، ج 3، ص 180.