بازگشت

احترام در مراسم عاشورا


دلش آتش مي گيرد، اما فقط جوش مي زند، فقط ناراحت مي شود. مثلا روزنامه را مي خواند مي بيند ايام عيد نمي خواهند احترام حسين بن علي را حفظ كنند. روزنامه ها تبليغ مي كنند، راديو هم تبليغ مي كند كه از اين فرصت براي تفريح استفاده كنيد. چه نشسته ايد! نصف مردم تهران رفتند، جاده ها را گرفتند، ده روز تعطيلي داريد. اينها را مي خواند، در دل مي گويد اينها چه كساني هستند؟! چرا با حسين عليه السلام مبارزه مي كنند؟! چرا يك نفر يك كلمه در روزنامه يا جاي ديگر نمي نويسد كه بابا! تفريح، وقت زيادي دارد. [1] ما مدعي هستيم كه حسين بن علي با روح ما پيوند دارد. ما از اين مكتب استفاده ها كرده ايم و مي كنيم. اين كشور، كشور حسين بن علي است، كشور شيعه است. حسين بن علي شعار اين ملت است، شعار اين كشور است. اين، اهانت به حسين بن علي است كه شما اين ايام را به دنبال تفريح و تفنن برويد! در روزنامه مي خواند، جوش هم مي زند اما حاضر نيست يك كلمه حتي به رفيقش بگويد كه احترام حسين بن علي را حفظ كن، تا سوم (شهادت) حسين بن علي باش.

لااقل اين مقدار احترام اباعبدلله را حفظ كنيد. ما حسين را نگهداري نكرده ايم، حسين بوده است كه تاكنون ما را نگهداري كرده است. به قول اقبال لاهوري: هيچ مسلمانان اسلام را نگهداري نكرده اند، هميشه اسلام بوده است كه مسلمانان را نگهداري كرده است. هر وقت خطر عميقي كشور را تهديد مي كند. آن وقت مي بينيد مي آيند سراغ علي بن ابي طالب و نهج البلاغه اش. سراغ حسين بن علي و ياد او.

ما از آن مردم هستيم كه: اذا ركبوا في الفلك دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجهم الي البر اذا هم يشركون؛ [2]

بعضي از مردم سوار كشتي كه مي شوند، هنگام كه دريا طوفاني مي شود صداي يا الله يا الله، خدا خدايشان بلند است با خلوص نيت، درباره چيزي جز خدا فكر نمي كنند؛ولي وقتي خدا نجاتشان مي دهد، به ساحل نجات كه مي رسند، وقتي خطر را دور مي بينند، به كلي يادشان مي رود، منكر خدا مي شوند، براي خدا مشرك مي سازند. ما در همين كشور خودمان مگر نديديم حدود بيست و پنج سال پيش چقدر نام حسين بن علي و علي بن ابي طالب را آنها كه نمي برند، مي بردند! همين كه نجات پيدا كردند، گفتند، ما بابك خرم دين داشتيم، المقنع داشتيم، مازيار داشتيم، وقتي كه خطري اين ملت را تهديد مي كند، بابك خرم دين كدام جهنم دره است؟! به جنگ حسين بن علي مي آيند، قهرمان در مقابل او درست مي كنند. خجالت نمي كشند! به جاي اينكه افتخار كند اسم پسرش را حسين بگذارد، بابك و مازيار و جمشيد و فرشيد مي گذارد!


پاورقي

[1] بايد توجه داشت که اين سخنرانيها در زمان رژيم منحوس ايراد شده است.

[2] سوره عنکبوت، آيه 65.