بازگشت

مقدس مآبان خشك دين


اين آدم (خواجه ربيع) بصيرت ندارد. در دوران ستمگري مانند معاويه و ستمگرتري مانند يزيد بن معاويه زندگي مي كند، معاويه هايي كه دين خدا را دارد زير و رو مي كند، يزيدي كه بزرگ ترين جنايتها را در تاريخ مرتكب مي شود و تمام زحمات پيغمبر دارد هدر مي رود، آقا رفته يك گوشه اي را انتخاب كرده، شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذكر خدا كلمه ديگري به زبانش نمي آيد، يك جمله اي هم كه به عنوان اظهار تأسف از شهادت حسين بن علي عليه السلام مي گويد، بعد پشيمان مي شود كه اين، حرف دنيا شد، چرا به جاي آن، سبحان الله، الحمد الله نگفتيم؟ چرا به جاي آن يا حي يا قيوم نگفتيم، چرا الله اكبر نگفتيم، لا حول و لا قوه الا بالله نگفتيم؟ اين با تعليمات اسلامي جور در نمي آيد. [1] .


پاورقي

[1] گفتارهاي معنوي، ص 59.