بازگشت

نامه فرمان به جنگ شديد


نوشته اند: عصر تاسوعا بود كه اين نامه شمر بن ذي الجوشن به كربلا رسيد. (روز تاسوعا براي اهل بيت پيغمبر، روز خيلي غمناكي بوده است. امام صادق عليه السلام فرمود: ان تاسوعا يوما حصرو فيه الحسين؛ [1] تاسوعا روزي است كه در آن، حسين در محاصره سختي قرار گرفت.

روزي است كه براي لشكريان عمر سعد كمك هاي فراوان رسيد، ولي براي اهل بيت پيغمبر كمكي نرسيد. عصر تاسوعاست كه اين لعين ازل و ابد به كربلا مي رسد. ابتدا آن نامه علني را به عمر سعد مي دهد، منتظر و آرزو مي كند كه او بگويد:

خير من با حسين نمي جنگم، تا به موجب آن فرمان گردن عمر سعد را بزند و خودش فرمانده لشكر بشود.

ولي برخلاف انتظار او، عمر سعد نگاهي به او كرد و گفت: حدس من اين است كه نامه من در پسر زياد مؤثر مي افتاد و تو حضور داشتي و مانع شدي.

گفت: حالا هر چه هست نتيجه را بگو! مي جنگي يا كنار مي روي؟

گفت: نه، به خدا قسم مي جنگيم، آنچنان كه سرها و دستها به آسمان پرتاب بشود!

گفت: تكليف من چيست؟

عمر سعد مي دانست كه اين هم نزد عبيدالله زياد مقامي دارد (هم سنخ اند، هر چه كه شقي تر و قسي القلب تر بودند مقرب تر بودند. )

گفت: تو هم فرمانده پياده باش.


پاورقي

[1] نفس المهموم ص 225 به نقل از کافي ج 4، ص 147.