بازگشت

ذات پليد يزيد


چه موجبي داشت كه مثلا مردم خراسان، شام و سوريه، مردم قسمتي از آفريقا، از حاكم بغداد يا شام اطاعت كنند؟ دليلي نداشت. و لهذا خلفايي كه عاقل، فهميده و سياستمدار بودن اين را مي فهميدند كه مجبورند تا حدود زيادي مصالح اسلام را رعايت كنند. ولي يزيد بن معاويه اين شعور را هم نداشت، آدم متهتكي بود، آدم هتاكي بود، خوشش مي آمد به مردم و اسلام بي اعتنايي كند، حدود اسلامي را بشكند. معاويه هم شايد شراب مي خورد (اينكه مي گويم شايد، از نظر تاريخي است، چون يادم نمي آيد، ممكن است كساني با مطالعه تاريخ، موارد قطعي پيدا كنند) [1] ولي هرگز تاريخ نشان نمي دهد كه معاويه در يك مجلس علني شراب خورده باشد يا در حالتي كه مست است وارد مجلس شده باشد؛ در حالي كه اين مرد در مجلس علني شراب مي خورد، مست لايعقل مي شد و شروع مي كرده به ياوه گويي. تمام مورخين معتبر نوشته اند كه: اين مرد، ميمون باز و يوزباز بود. ميموني داشت كه به آن كنيه اباقيس داده بود و او را خيلي دوست مي داشت. چون مادرش زن باديه نشين بود و خودش هم در باديه بزرگ شده بود، اخلاق باديه نشيني داشت، با سگ و يوز و ميمون انس و علاقه بالخصوصي داشت.


پاورقي

[1] به کتاب گرانقدر الغدير ج 1، ص 179 مراجعه شود در آنجا مطلب از نظر تاريخي مسلم است.