بازگشت

زياد كردن نداي تبليغ


چرا خطبه هاي امام حسين بعد از اينكه ايشان از نصرت مردم كوفه مأيوس ‍ مي شوند و معلوم مي شود كه ديگر كوفه در اختيار پسر زياد قرار گرفت و مسلم كشته شد، داغ تر مي شود؟ ممكن است كسي بگويد امام حسين خودش ديگر راه برگشت نداشت، بسيار خوب، راه برگشت نداشت، ولي چرا در شب عاشورا بعد از آنكه به اصحابش فرمود: من بيعتم را از شما برداشتم و آنها گفتند: خير، ما دست از دامن شما بر نمي داريم، نگفت: اصلا ماندن شما در اينجا حرام است، براي اينكه آنها مي خواهند مرا بكشند، به شما كاري ندارند، اگر بمانيد، خونتان بي جهت ريخته مي شود و اين حرام است؟ چرا امام حسين نگفت واجب است شما برويد؟ بلكه وقتي آنها پايداريشان را اعلام كردند، امام حسين آنان را فوق العاده تأييد كرد و از آن وقت بود كه رازهايي را كه قبلا به آنها نمي گفت، به آنان گفت. [1] .

در شب عاشورا كه مطلب قطعي است، حبيب بن مظاهر را مي فرستد در ميان بني اسد كه اگر باز هم مي شود عده اي را بياورد، معلوم بود كه مي خواست بر عدد كشتگان افزوده شود، چرا كه هر چه خون شهيد بيشتر ريخته شود، اين بعدا بيشتر به جهان و جهانيان مي رسد. [2] .


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 1، ص 274.

[2] حماسه حسيني، ج 1، ص 274.