بازگشت

گريه احياگر امام سجاد


براي علي بن الحسين فرصتي نظير فرصت امام ابا عبدالله، پدر بزرگوارش ‍ پيدا نشد، هم چنان كه فرصتي نظير فرصتي كه براي امام صادق پديد آمد پيدا نشد، اما براي كسي كه مي خواهد خدمتگذار اسلام باشد، همه مواقع فرصت است، ولي شكل فرصتها فرق مي كند.

ببينيد امام زين العابدين، به صورت دعا چه افتخاري براي دنياي شيعه درست كرده؟! و در عين حال در همان لباس ها امام كار خودش را مي كرد.

بعضي خيال كرده اند امام زين العابدين، چون در مدتي كه حضرت بعد از پدر بزرگوارشان، حيات داشتند قيام به سيف نكردند، پس گذاشتند قضايا فراموش شود. ابدا (چنين نيست)، از هر بهانه اي استفاده مي كرد كه اثر قيام پدر بزرگوارش را زنده نگه دارد.

آن گريه ها، كه گريه مي كرد و يادآوري براي چه بود؟ آيا تنها يك حالتي بود مثل حالت آدمي كه فقط دلش مي سوزد و بي هدف گريه مي كند؟! آيا مي خواست اين حادثه را زنده نگه دارد و مرد يادشان نرود كه چرا امام حسين قيام كرد و چه كساني او را كشتند؟ اين بود كه گاهي امام گريه مي كرد، گريه هاي زيادي.

روزي يكي از خدمتگذارانش عرض كرد: آقا! آيا وقت آن نرسيده است كه شما از گريه باز ايستيد؟ (فهميد كه امام براي عزيزانش مي گريد)

فرمود: چه مي گويي؟! يعقوب يك يوسف بيشتر نداشت، قرآن عواطف او را اين طور تشريح مي كند: (و ابيضت عيناه من الحزن). من در جلوي چشم خودم هجده يوسف را ديدم، كه يكي پس از ديگري بر زمين افتادند. [1] .


پاورقي

[1] بحار الانوار ج 45، ص 149.