بازگشت

مرثيه جانسوز حضرت ام البنين


ام البنين مادر حضرت ابوالفضل در حادثه كربلا زنده بود، ولي در كربلا نبود، در مدينه بود. به او خبر دادند كه در حادثه كربلا هر چهار پسر تو شهيد شدند. اين زن بزرگوار به قبرستان بقيع مي آمد و براي فرزندان خودش نوحه سرايي مي كرد.

نوشته اند: نوحه سرايي اين زن آنقدر دردناك بود كه هر كسي مي آمد گريه مي كرد، حتي مروان حكم كه از دشمن ترين دشمنان بود. در نوحه سرايي خود، گاهي همه فرزندانش و گاهي ارشد آنها را بالخصوص ياد مي كرد. ابوالفضل، هم از نظر سني و هم از نظر كمالات روحي و جسمي ارشد فرزندانش بود. من يكي از اين دو مرثيه اي را كه از اين زن به خاطر دارم براي شما مي خوانم. اين مادر داغدار در آن مرثيه هاي جانسوز خودش (به طور كلي عربها مرثيه را خيلي جانسوز مي خوانند) اين جور مي خواند:



يا من رأي العباس كر علي جماهير النقد

و وراه من ابناء حيدر كل بيت ذي لبد



انبئت ان ابني اصيب براسه مقطو يد

ويلي علي شبلي امال براسه ضرب العمد



لو كان سيفك في يديدك لمادني منه احد

اي چشم ناظر! اي چشمي كه در كربلا بودي و آن مناظر را مي ديدي! اي كسي كه آن لحظه را تماشا كردي كه شير بچه من ابوالفضل از جلو و شير بچه گان ديگر من از پشت سرش بر اين جماعت پست حمله برده بودند، براي من قضيه اي نقل كرده اند، نمي دانم راست است يا دروغ؟ گفته اند: در وقتي كه دست هاي بچه من بريده بود، عمود آهنين بر فرق عزيز من وارد شد، آيا راست است؟! ويلي علي شبلي آمال براسه ضرب العمد بعد مي گويد، ابوالفضل! فرزند عزيزم! من خودم مي دانم، اگر دست مي داشتي مردي در جهان نبود كه با تو رو به رو شود. اينكه آنها چنين جسارتي كردند براي اين بود كه دست هاي تو از بدن بريده شده بود. [1] .




پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 1، ص 63و64.