بازگشت

تسليت گويي حضرت زين العابدين


مجلس عزاي حسين را براي اولين باز زينب ساخت. ولي در عين حال از وظايف خودش غافل نيست. پرستاري زين العابدين به عهده اوست، نگاه كرد به زين العابدين ديد حضرت كه چشمش افتاده به اين وضع آنچنان ناراحت است كانه مي خواهد قالب تهي كند، فورا بدن ابا عبدالله را گذاشت آمد سراغ زين العابدين؛ يا بن اخي! پسر برادر! چرا تو را در حالي مي بينيم كه مي خواهد روح تو از بدنت پرواز بكند؟

- عمه جان چطور مي توانم بدن هاي عزيزان خودمان را ببينيم و ناراحت نباشم. زينب در همين شرايط شروع مي كند به تسليت خاطر دادن به زين العابدين. [1] .


پاورقي

[1] حماسه حسنيي، ج 1، ص 334.