بازگشت

حك شدن پيام حسين


بسياري از سلاطين مايل بودند كه نامشان و سخنشان و پيامشان (هر چند پيامي براي انسانها نداشته اند، اظهار خود خواهي بوده است و بس) باقي بماند، لذا آنرا بر لوحه هاي سنگي يا فلزي حك مي كرده اند، مثلا منم شاه شاهان، به، ايزد نژاد، از نژاد خدايان!!! ولي هرگز اين نوشته ها در دلها و سينه هاي مردم ثبت نشده و در آنجا نقش نگرفته است. اما پيامهايي مانند پيام امام حسين بدون آنكه در صفحه سنگي يا لوحه فلزي حك شود، چون با خون خودشان و با اينكه صرفا روي صفحه لرزان هوا ثبت شد، در دلها و سينه ها حك شد و مانند خطوط نوراني وحي در دل انبياء، براي هميشه باقي ماند ان الحسين محبه مكنونه في قلوب المؤمنين [1] در عالي ترين مقامات و مراكز روح ها ثبت شده تا آنجا كه دلهاي كانوني شد از احساسات او، و بردن نامش اشكها را جاري مي سازد، و خدا مي داند كه در طول هزار و سيصد سال چند هزار تن اشك مانند گلاب از گل گرفته است. چرا؟ چون ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا [2] چون پيام رسان حقيقت رسان حقيقت بودند، چون پيام آنها دل آشنا و فطرت آشنا بود، چون سخن من و ما نبود، سخن خدا و مردم در كار بود. [3] .


پاورقي

[1] شبيه اين عبارت در بحار الانوار، ج 43، ص 272؛ حسين را در دل هاي مؤمنان محبتي نهفته است.

[2] سوره مريم، آيه 96. آنان که ايمان آورده و عمل شايسته کرده اند، خداوند دوستي آنان را در دل ديگران اندازد.

[3] حماسه حسيني، ج 3، ص 362.