بازگشت

علت طلب يار و ياور


امام حسين عليه السلام پيام خود را نه روي سنگي نوشت و نه حجاري كرد، آنچه او گفت در هواي لرزان و در گوش افراد طنين انداخت، اما در دل ها ثبت شد به طوري كه از دلها گرفتي نيست و خودش كاملا به اين حقيقت آگاه بود، آينده را درست مي ديد كه بعد از اين، حسين كشته شدني نيست و هرگز كشته نخواهد شد. شما ببينيد اينها چيست، آيا مي تواند تصادف باشد؟ نه، ابا عبدالله در روز عاشورا در آن ساعات و لحظات آخر استغاثه مي كرد؛ يعني استنصار مي كرد، باز هم ياري مي خواست، يعني ياورهايي كه بيايند كشته بشوند، نه ياورهايي كه بيايند نجاتش بدهند. امام حسين ديگر بعد از كشته شدن اصحاب و برادران و فرزندانش بدون شك نمي خواهد زنده بماند، ولي ياري و ياور مي خواست كه باز هم بيايد كشته بشود. [1] .

اين است كه حضرت: هل من ناصر ينصرني مي فرمود: صدايشان رسيد به خيمه ها، زن ها گريستند، فرياد گريه شان بلند شد. امام حسين عليه السلام، برادرشان حضرت ابوالفضل و يك نفر ديگر از اهل بيت را فرستادند، فرمودند: برويد زنها را ساكت كنيد، آنها آمدند و ساكت كردند [2]


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 1، ص 277.

[2] حماسه حسيني، ج 3، ص 277.