بازگشت

اوج اخلاق و طمأنينه


من عرض مي كنم (البته من نمي توانم درباره اخلاص حسيني كوچك ترين سخني بگويم، كوچك تر از اين هستم، ولي مي توانم نگويم) چيزي كه در روز عاشورا بيش از هر چيز ديگر جلوه گر و نمايان است، طمأنينه حسين، اطمينان حسين آرامش و استقامت حسين است. اين سخني نيست كه من مي گويم، سخني است كه از همان روزها درك كردند. يك كسي كه آنجا حاضر بوده است، جمله اي دارد، تعبير او مطابق عصر و زمان و فهم خودش ‍ خيلي عالي است. مي گويد: والله ما رايت مكثورا قط قد قتل ولده و اهل بيته و اصحابه اربط جاشا منه. [1] . اين مرد در واقع يك خبرنگار بوده و قضايا را نقل كرده است، مي گويد: به خدا قسم، من سراغ ندارم مرد دل شكسته اي، مرد تحت فشار قرار گرفته اي را كه فرزندانش (اهل بيتش) جلوي چشمش قلم قلم باشند، اصحابش را ببيند در حالي كه سرهاشان از بدنهايشان جدا شده است، و اين مقدار قوت قلب داشته باشد.


پاورقي

[1] لهوف، ص 50.