بازگشت

باز هم عزت نفس حسين


يحول بينه و بين السماء العطش؛ اينقدر تشنگي ابا عبدالله زياد بود كه وقتي به آسمان نگاه مي كرد بالاي سرش را درست نمي ديد. اينها شوخي نيست. ولي من هر چه در مقاتل گشتن (آن مقداري كه توانستم بگردم) تا اين جمله معروفي را كه مي گويند: ابا عبدالله به مردم گفت: اسقوني شربه من الماء؛ يك جرعه آب به من بدهيد، ببينيم، نديدم. حسين كسي نبود كه از آن مردم چنين چيزي طلب كند. فقط يك جا دارد كه حضرت در حالي كه داشت حمله مي كرد و هو يطلب الماء قرائن نشان مي دهد كه مقصود اين است: در حالي كه داشت به طرف شريعه مي رفت (در جستجوي آب بود كه از شريعه بردارد) نه اينكه از مردم طلب آب مي كرد.