بازگشت

پيام شهيد


مرد مقابل سي هزار نفر كه مثل دريا دارند موج مي زنند و هر كدام شمشيري به دوش گرفته و نيزه اي در دست، در حالي كه همه اصحابش كشته شده اند و تنها خودش است، فرياد مي كشد: اين ناكس پسر ناكس، اين حرامزاده پسر حرامزاده، يعني اين امير و فرمانده شما، اين عبدالله بن زياد به من پيغام داده است كه حسين مخير است ميان اين دو كار، با شمشير يا ذلت؛ حسين و تحمل ذلت؟ هيهات منا الذله ما كجا و ذلت كجا؟ خداي ما براي ما نمي پسندد. اين پيام شهيد است. خداي من براي من ذلت نمي پسندد پيامبر من، براي من ذلت نمي پسندد. مؤمنين جهان، نهادها و ذات هاي پاك (تا روز قيامت مردم خواهند آمد و در اين موضوع سخن خواهد گفت)، مؤمنيني كه بعدها مي آيند، هيچ كدامشان نمي پسندند كه حسين شان تن به ذلت بدهد. من تن به ذلت بدهم؟! من در دامن علي بزرگ شده ام، من در دامن زهرا بزرگ شده ام، من از پستان زهرا شير خورده ام. ما تن به ذلت بدهيم؟! [1] .


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 2، ص 281.