بازگشت

روح عزت و بزرگ منشي


امام حسين عليه السلام مي فرمايد: موت في عز خير موت حياه في ذل؛ [1] مردن در سايه عزت بهتر است از زندگي با ذلت، امام حسين عليه السلام نمي گويد: جهاد با نفس حكم مي كند كه ما تن به حكم يزيد و ابن زياد بدهيم، چون بيشتر خودمان مجاهده كرده ايم! الا و ان الدعي ابن الدعي قد ركز بين الثنين بين السله و الذله، و هيهات منا الذله، يأبي الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنين و حجور طابت و طهرت؛ [2] پسر زياد! اين ناكس پسر ناكسي كه از من خواسته است كه يكي از اين دو را برگزينم: يا تن به ذلت بدهم و يا شمشير و هيهات منا الذله ما كجا و تن ره ذلت دادن كجا! خدا راضي نمي شود تن به ذلت بدهم. يعني مي خواست بفرمايد نه اينكه احساسات شخصي من است، مكتب من، به من اجازه نمي دهد، خداي من، به من اجازه نمي دهد، پيغمبر من، به من اجازه نمي دهد، تربيت من، به من اجازه نمي دهد، من در دامن علي عليه السلام و در دامن زهرا عليه السلام بزرگ شده ام، از پستان زهرا شير خورده ام، آن پستاني كه به من شير داده به من اجازه نمي دهد؛ يعني گويي مادرم اينجا حاضر است و به من مي گويد: حسين! تو از پستان من شير خورده اي؛ آنكه از پستان من شير خورده، تن به ذلت نمي دهد.

امام حسين عليه السلام نفرمود: ما مي رويم تن به ذلت ابن زياد مي دهيم، بگذار هر كاري مي خواهد بكند، مگر غير از اين است كه به ما اهانت و توهين مي كند و فحش مي دهد؟ هر چه او بيشتر از اين كارها كند، بيشتر جهاد با نفس كرده ايم! ابدا چنين چيزي نيست لا و الله لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل، و لا فرار العبيد؛ [3] من هرگز دست ذلت به شما نمي دهم و مانند بندگان فرار نمي كنم. يا به نقل ديگري: و لا اقد اقرار العبيد؛ مانند بندگان فرار اعتراف نمي كنم و تن به ذلت نمي دهم. از اين نوع تعبيرات در قرآن و حديث و در كلمات ائمه اطهار عليه السلام - مخصوصا در كلمات امام حسين عليه السلام - خيلي زياد است. [4] .


پاورقي

[1] ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 601.

[2] لهوف ص 85، نفس المهموم ص 149.

[3] ارشاد مفيد، ص 235.

[4] انسان کامل، ص 239.