بازگشت

شخصيت قوي امام حسين


امام سر قبر پيغمبر اكرم مي رود، دعا مي كند و بسيار مي گريد و همانجا خوابش مي برد. در عالم رؤيا پيغمبر اكرم را مي بيند، خوابي مي بيند كه براي او حكم الهام و وحي را داشت. حضرت فرداي آن روز از مدينه بيرون آمد و از همان شاهراه نه از بيراهه به طرف مكه رفت. بعضي از همراهان عرض ‍ كردند: يا بن رسول الله! لو تنكبت لطريق الاعظم؛ بهتر است شما از شاهراه نرويد، ممكن است مأمورين حكومت، شما را برگردانند مزاحمت ايجاد كنند، زد و خوردي صورت گيرد.

(يك روح شجاع، يك روح قوي هرگز حاضر نيست چنين كاري كند. ) من دوست ندارم شكل يك آدم ياغي و فراري را به خود بگيرم، از همين شاهراه مي روم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد.