مرگ ننگ نيست
در بين راه كه به كربلا مي روند، بعضي با او صحبت مي كنند كه نرو خطر دارد، و حسين عليه السلام در جواب، اين شعرها را مي خواند
سامضي و ما بالموت عار علي الفتي
لذا ما نوي حقا و جاهد مسلما
و واسي الرجال الصالحين بنفسه
و فارق مثبورا و خالف مجرما
اقدم نفسي لا اريد بقائها
لتلقي خميسا في الهياج عرموما
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم
مفي بك ذلا ان تعيش و ترغما
به من مي گوييد نرو: ولي خواهم رفت. مي گوييد كشته مي شوم، مگر مردن براي يك جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست باشد و بخواهد براي آقايي و رياست كشته بشوم كه مي گويند به هدفش نرسيد. اما براي آن كسي كه براي اعلاي كلمه حق و در راه حق كشته مي شود كه ننگ نيست. چرا كه در راهي قدم بر مي دارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا قدم بر داشته اند. [1] .
پاورقي
[1] حماسه حسيني، ج 1، ص 153.