بازگشت

ارزش امر به معروف


ابا عبدالله در بين راه، در مواقع متعدد به اين اصل (امر به معروف و نهي از منكر) تمسك مي كنند، و مخصوصا در اين مواقع، اسمي از اصل دعوت و اصل بيعت نمي برد. عجيب اين است كه در بين راه هر چه قضاياي وحشتناك تر و خبرهاي مأيوس كننده تر از كوفه مي رسيد، خطبه اي كه حسين مي خواند، از خطبه قبلي داغ تر بود. گويا بعد از رسيدن خبر شهادت مسلم، اين خطبه معروف را خواند: ايها الناس! ان الدنيا قد ادبرت و اذنت بوداع، و ان الاخره قد اقبلت و اشرفت بصلاح اقتباس از كلمات پدر بزرگوارش است. سپس مي فرمايد: الا ترون ان الحق لا يعمل به، و ان الباطل لا ينتاهي عنه؟ ليرغي المؤمن في لقاء الله محقا؛ [1] آيا نمي بينيد به حق عمل نمي شود؟ آيا نمي بينيد قوانين الهي پايمال مي شود؟ آيا نمي بينيد اين همه مفاسد پيدا شده و احدي نهي نميكند واحدي هم باز نمي گردد؟

ليرغب المؤمن في لقاء الله محقا؛ در چنين شرايطي يك نفر مؤمن (نفرمود: من كه حسين بن علي هستم دستور خصوصي دارد؛ من چون امام هستم وظيفه ام اين است) بايد از جان بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگيرد. در چنين شرايطي از جان بايد گذشت. يعني امر به معروف و نهي از منكر، اينقدر ارزش دارد.


پاورقي

[1] تحف العقول، ص 245 با اندکي اختلاف.