بازگشت

من تن به بيعت نمي دهم


امام حسين حاضر بود كه كشته شود ولي به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود. وظيفه امام از اين نظر فقط امتناع بود. اين وظيفه را با خروج از كشور، با متحصن شدن به شعاب جبال (آنچنانكه ابن عباس پيشنهاد كرد)، با مخفي شدن هم مي توانست انجام دهد. به عبارت ديگر روش و متد امام از اين نظر جز زير بار رفتن به هر شكل ولو به خروج از مرز و تا سر حد كشته شدن نيست.

روش امام در مقابل عامل بيعت خواستن، محدود به حد امكانات براي بدست گرفتن حكومت نيست و محدود به حد كشته نشدن هم نيست، ولي هيچ وظيفه اي مثبت از قبيل توسعه انقلاب و گسترش دعوت و غيره را ايجاد نمي كند. جلوگيري از خونريزي ديگران لازم مي شود، از اين نظر امام فقط بايد بگويد: نه.

در آن زمان بيعت امام قطعا جدي و از روي رضا تلقي مي شد و واقعا صحه گذاشتن به خلافت يزيد بود. قرائني در دست است كه امام به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود. آقاي صالحي از مقتل خوارزمي نقل مي كند كه: امام در مذاكراتش با محمد بن حنفيه فرمود: لو لم يكن في الدنيا ملجا و لامأوي لما بايعت يزيد بن معاويه. [1]


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 3، ص 178.