بازگشت

سوره امام حسين


عجيب است، از آياتي كه راجع به مقام انسان در قرآن آمده است، كه انسان چه حدي دارد. . . [1] (امام فرمود) كه: سوره جد ما امام حسين (سوره والفجر) است. اتفاقا هر كسي كه سوره والفجر را بشنود، ابتدا توجهش با آيات اول اين سوره جلب مي شود. مخصوصا بعد از پنج آيه كوتاه اول، بايد گفت اين سوره، سوره فرعون و سوره قوم عاد است؛ زيرا مي گويد: الم تر كيف فعل ربك بعاد - ارم ذات العماد - التي لم يخلق مثلها في البلاد - و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد - و فرعون ذي الاوتاد الذين طغوا في البلاد - فاكثروا فيها الفساد - فصب عليهم ربك سوط عذاب.

گفتند: چطور سوره جد شماست؟

فرمود: آخرش را نگاه كن. البته سوره با فجر و مقام عبادت و عبادتهاي خاص آن شروع شده: والفجر - و ليال عشر - والشفع و الوتر سخن از سپيده دم است، سخن از شبهاي دهگانه است (كه راجع به اينكه كدام شبهاي دهگانه است (بحث است؛) بالاخره شبهاي خاص بندگان خداست) و سخن از شفع و نماز شفع است، دو ركعت از يازده ركعت تهجر، سخن از وتر و نماز وتر است. والليل اذا يسر سوگندها به چنين چيزهايي؛ يعني طلوع و ابتدا و آغاز اين سوره به اين آيات است. بعد، اين آيات عاد و ثمود و فرعون مي آيد، ولي در آخر دوباره سوره به اول خودش ‍ بر مي گردد.

گفتند: چگونه اين سوره، سوره جد شما حسين بن علي عليه السلام است؟

فرمود: آن آيه آخرش را ببينيد؛ يعني مصداق ظاهر واضح اين آيه او بود (اين سخن را فرمود؛) امام حسين در كربلا به اين نداي الهي پاسخ مي گفت؛ يعني از در و ديوار صداي حقيقت بلند بود: اي حسين! اي داراي اين آرامش و طمانينه الهي! چون به مقام طمأنينه الهي رسيده اي ديگر هيچ چيزي تو را تكان نمي دهد هيچ ناراحتي و سختي و مصيبتي؛ تويي آن كسي كه با همه: مقام رسيده اي كه خدا به تو مي گويد: ما تو را پسنديده ايم و تو ما را. تو اكنون در گروه بندگان خاص من وارد شو. حال حسين مي خواهد به گروه كدام بندگان وارد شود؟ معلوم است، در گروه افراد مثل پيامبر و علي و فاطمه؛ والا در گروه بندگان بود و با يك گروه از بندگان در حال جنگ بود. اما بندگان من، آنهايي كه ديگر بنده هيچ چيزي نيستند وادخلي جنتي. اينجا كه در اين آيه مي فرمايد: راضيه مرضيه. اينجا كه در اين آيه مي فرمايد: راضيه مرضيه اين سخن خداست در اين آيه؛ سخن خود ابا عبدالله عين همين سخن است. آخرين سخن ابا عبدالله كه از وجود مقدسش شنيدند يعني مقارن با آخرين مقاومتش، مقارب با آن لحظه اي كه ديگر مقاومتش ‍ پايان پذيرفته بود، يعني لحظه سقوط از مركب به روي زمين افتد، اين است؛ اين آهنگ از زبان مباركش شنيده مي شود كه فرمود: رضي بقضائك و تسليما لامرك لا معبود سواك يا غياث المستغيثين. [2]


پاورقي

[1] چند ثانيه اي از سخنان شهيد روي نوار ضبط نشده است.

[2] آشنايي با قرآن، ج 8، ص 64.