بازگشت

تعليم وضو


حسنين (امام حسن و امام حسين عليه السلام) در حالي كه هر دو طفل بودند، به پير مردي كه در حال وضو گرفتن بود برخورد مي كنند، متوجه مي شوند كه وضوي او باطل است. اين دو آقا زاده كه به رسم اسلام و رسول روانشناسي آگاه بودند فورا متوجه شدند كه از يك طرف بايد پير مرد را آگاه كنند كه وضويش باطل است و از طرف ديگر اگر مستقيما به او بگويند آقا وضوي تو باطل است، شخصيتش جريحه دار مي شود، ناراحت مي شود، اولين عكس العملي كه نشان مي دهد اين است كه مي گويد: نخير، همين طور درست است؛ هر چه هم بگويي گوش نمي كند بنابراين جلو رفتند و گفتند: ما هر دو مي خواهيم در حضور شما وضو بگيريم، ببينيد كدام يك از ما بهتر وضو مي گيريم. (معمولا آدم بزرگ درباره بچه مي پذيرد) مي گويد: وضو بگيريد تا ميان شما قضاوت كنم.

امام حسن يك وضوي كامل در حضور او گرفت، بعد هم امام حسين، تازه پير مرد متوجه شد كه وضوي خودش نادرست بوده، بعد گفت: وضوي هر دوي شما درست است، وضوي من خراب بود. اينطور از طرف اعتراف مي گيرند. حالا اگر در اينجا فورا مي گفتند: پير مرد! خجالت نمي كشي؟! با اين ريش سفيدت تو هنوز وضو گرفتن را بلد نيستي؟! مرده شور تركيبت را ببرد، او از نماز خواندن هم بيزار مي شد.