بازگشت

ترجمه


زني بود قحبگي مي نمود و بارور مي شد و مي نهاد بچه هاي خود را و مي سوزانيد آنها را از ترس كسان خود، و دانا نبود به كار وي جز مادرش. چون مرد و پنهان شد در زمين، باز شد خاك از تن او، و نپذيرفت او را زمين. پس برداشته شد و به جاي ديگر نهان شد و همان گونه شد. آمدند كسان آن زن نزد جعفر صادق (ع) و سرودند براي او داستان را، پس گفت: به مادر آن زن كه چه مي كرد اين زن در زندگاني خود از گناهان خدا؟ پس آگهي داد [مادر] آن زن به نهاني كار او، و گفت امام صادق كه زمين نپذيرد اين زن را، زيرا كه شكنجه مي داده به شكنجه ي خدايي. بگذاريد در گور او چيزي از خاك گور حسين. پس كردند به آن زن آن كار را و پوشانيد او را خدا.