بازگشت

خاتمه


مشهور ميانه ي نسابين در ضبط دختران حضرت حسين، دو دختر است: يكي سكينه كه فصاحت و جلالت او در كتب تاريخ معروف است، و ديگري فاطمه كه حضرت او را تزويج به حسن بن حسن مثني فرمود و با شوهر خود در كربلا بود و چند زخم بر حسن وارد شد و معالجه نمود، و بعد از وفات او فاطمه يك سال در سر قبر او خيمه زد و اقامت نمود. و ملقب بودن او به صغري در مقابل فاطمه ي كبري صديقه ي زهرا (ع) بوده، و حضرت فرمود: شبيه ترين


زنان است به مادرم فاطمه، چنانچه ابوالفرج اصبهاني و ديگران ضبط كرده اند. و روايت كافي نمايد كه فاطمه بزرگ تر از سكينه بوده، زيرا كه حضرت حسين وصيت خود را به او سپرد تا به زين العابدين برساند؛ چنانچه گذشت در اول كتاب. و مادر فاطمه، ام اسحاق دختر طلحة بن عبدالله است. و بعضي از اهل نسب، دختر صغيره اي زينب نام در اولاد آن حضرت ضبط كرده اند، گفته اند كه در كودكي وفات كرده. و از آنچه نگاشته شده، حال خبري كه علامه ي مجلسي از مناقب قديمه نقل كرده معلوم شود كه غراب خون آلود بر ديوار خانه ي فاطمه ي صغري نشست و انشا نمود شعر معروف را «نعب الغراب...»، زيرا كه شبهه [اي] نيست كه فاطمه ي صغري بنت الحسين در كربلا بوده و خطبه ي بليغه اي كه دروازه ي كوفه خوانده در كتب معتبره مانند احتجاج طبرسي و غيره مذكور است و روايت مذكور كه از مناقب نقل شده و سند آن منتهي به مفضل بن عمر مي شود، شيخ نجاشي او را تضعيف نموده و روايات او را نسبت به اضطراب داده و محتمل است كه عبارت خبر، فاطمه ي بنت الحسن بوده و تحريف شده، چون حضرت مجتبي را دختري فاطمه نام بوده. و همچنين سابقا اشاره شد كه عبارت امالي صدوق كه روايت از فاطمه ي صغري بنت الحسين نموده: «دخل علينا الغانمة و أنا جارية صغيرة و في رجلي خلخال...»، و همچنين نقل سيد بن طاووس كه در مجلس يزيد، فاطمه ي بنت الحسين گفت: «أوتمت...» خالي از اشكال نيست، مگر آن كه مراد به يتيم شدن مجاز باشد. محدث خبير بايد به آگاهي نقل روايات كند كه موجب طعن اهل بصيرت يا معاندين مذهب نشود، و الله الموفق للصواب.