بازگشت

خاتمة نافعة


مراتب زهد و خوف و عبادات شاقه و اجتهاد اكيد سيد سجاد و ساير ائمه ي اثناعشر (ع) محل شك و ريب نيست، و اين وظايف، منافاتي با مرتبه ي عصمت ايشان ندارد، بلكه از لوازم عصمت است، زيرا كه معني عصمت، دارا بودن علم شهودي و معاينه ي نتايج اعمال و آثار برزخي افعال و مكاشفه ي حقايق نشانه ي بهشت و دوزخ و مواقف و اهوال قيامت است «كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم ثم لترونها عين اليقين». و بديهي است كه هر كس احاطه ي تامه به نتايج اعمال پيدا كند و اثر هر كاري را مشاهده ي به عين يقين كند، هرگز اقدام به ارتكاب آن عمل ننمايد؛ مانند كسي كه عيانا بداند كه در طعامي سم داخل شده هرگز اختيارا اقدام به خوردن آن غذا ننمايد اگر چه در اعلي درجات لذت باشد. و اين است كه اصحاب ما اجماع دارند بر عصمت انبيا و ائمه، بلكه صديقه ي كبري (ع)، زيرا كه داراي مقام علم اليقين و مكاشفه بوده اند. به اين سبب كه صديقه ي كبري (ع) داخل در آيه ي تطهير است به اتفاق مفسرين. و علم به حقايق نشأت و نتايج افعال و اعمال از لوازم مساويه ي امامت و ولايت است، و اگر چه عصمت را در كتب كلاميه به طرق ديگري اثبات كرده اند، و بعضي تمسك به ادله ي لفظيه نموده اند، ليكن بر اهل بصيرت مخفي نيست كه هيچ يك از آن طرق، مثبت تمام مدعا يا خالي از مناقشه نيست، و آنچه نگاشتيم از تمسك به علم و عيان و مكاشفه و شهود عرفان، خصوصيات اوثق طرق و اوفق به قواعد علم و عقل است، و از براي مطلعين بر ابواب احاديث اصول كافي و غير آن از كتاب حجت و دانستن جهات علوم ائمه، بسي واضح است كه داراي اين مراتب، منفك از عصمت نخواهد بود. و به بيان ديگري نيز اثبات مدعا نماييم و آن اثبات از طريق محبت است كه نفوس كامله ي انبيا و اوليا، لا محاله داراي مرتبه ي علياي محبة الله هستند، و هر دوستي در تحصيل محبوبات دوست خود، و كناره كردن مبغوضات او رغبتي وافر دارد، و اگر حب بر كسي غلبه نمايد و به مرتبه ي مؤكده رسد، طرفة العيني غفلت از تحصيل رضاي دوست خود ننمايد، و اين معني موافق تجربه و عيان است. در هر حال نسبت عصيان به انبيا در قرآن، و اعتراف به معاصي در ادعيه ي مأثوره ي ائمه (ع) و استغفار و تضرع و بكاء و خوف از آتش جهنم و استعاذه ي از شيطان چنانچه مكرر در ادعيه و احاديث است، از لوازم عبوديت و خضوع و بندگي و مخلوقيت است و يا از بابت استيلاي سلطان عظمت و خوف از مهابت كه از لوازم معرفت تامه است، يا آن كه مطلق بعد و دوري گناه و خطيئه ي نفوس شريفه ي معصومين است، اگر چه به اشتغال به مباحات و لوازم بشريت و طبيعت باشد، چنانچه


حكيم سنايي گفته:



به هر چه ز خويش و امامي

چه كفر آن و چه ايماني



به هر چه ز دوست دور افتي

چه زشت آن نقش و چه زيبا



و جهنم نيز معناي كلي دارد، مانند گناه كه عبارت است از دار بعد و فراق و انقطاع اتصال دائم، چنانچه عارفي سروده و نيكو بيان نموده:



دوزخ عاشقان فراق بود

هر گناهي جهنمي دارد



و در دعاي كميل وارد است: «هبني صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك؟».

و آنچه شيخ جليل صاحب كشف الغمه كه قاعده ي حسنات الابرار سيئات المقربين تأسيس كرده و ساير علما پسنديده اند، اشاره ي به بعض مذكورات است، و يا آن كه ذات اقدس واجب را علمي است متأثر كه هيچ ملك مقرب و نبي مرسلي بر آن مرتبه آگاه نيست، و در آن علم ذات اقدس را شريكي متصور نيست، و در احاديث و ادعيه، مكرر اشاره به اين مرتبه از علم ذات شده، و نيز در باب «بدا» گذشت احاديثي كه خدا را دو علم است: يكي علم مخزون كه مطلع نيست بر او احدي، و ديگري علمي كه تعليم ملائكه و انبيا شده و به حسب مرتبه ي اول هيچ كس ايمن از عواقب نيست، و آيات مباركه اشارتي به اين معني دارد: «و ما أدري ما يفعل بي و لا بكم [1] ، «و لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير [2] «، «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا [3] «. و پوشيده نيست كه نتوان گفت اين آيات از متشابهات است. و اين معني الطف و ادق از همه ي اجوبه ي مذكوره است و هيچ منافاتي با مرتبه ي عصمت و جلالت نفوس شريفه ي اوليا ندارد، زيرا كه جميع اين مراتب به حسب علوم فائضه و اطلاع بر الواح سماويه است و آنچه در علم مكنون، مخزون است فائض بر احدي نشده. [4] و اجوبه ي ديگري علماي شيعه، در اين مقام گفته اند كه گريه و تضرع نفوس مقدسه از معاصي شيعيان ايشان است، يا مراد تعليم ايشان است. و ركاكت [5] اين اجوبه به حدي است كه محتاج به بيان نيست، و جواب اخير اوفق به ظواهر و جامع شتات آيات مباركه و احاديث وارده است، و مرضي بعضي مشايخ از معاصرين - قدس الله روحه -. و شرحي متعلق به اين مقام در حديث سيم گذشت. و در امثال


اين گونه مطالب عاليه به اشاره قناعت كرديم تا از وضع اختصار تجاوز نشده باشد، و بر نتايج اقتصار شد، زيرا كه مقدمات بر اهل خبرت و بصيرت آشكار است.



پاورقي

[1] احقاف، 9.

[2] اعراف، 188.

[3] جن، 26.

[4] به کسي نياموخته‏اند.

[5] زشتي و پستي.