بيانات
اطوار سلوك [1] پسر معاويه با اهل بيت عصمت از قواعد فراعنه و جبابره و سلاطين جور [2] خارج بوده و بسي جلافت و پست فطرتي از او در آن محفل سر زد. و شيخ جليل مسعودي گويد: فرعون در رعيت خود عادل تر از يزيد بوده، و شرحي از شنايع [3] اعمال او در مروج الذهب كه اوثق تواريخ اسلامي است، سروده و خلافت يزيد از عارهاي بزرگ اسلام بود. ابوالعلاي معري نظم نموده:
أري الايام تفعل كل نكر
و ما أنا في العجائب مستزيد
أليس قريشكم قتلت حسينا
و كان علي خلافتكم يزيد [4] .
و ابوالفرج بن جوزي با كمال تعصب و مخالفت اهل بيت، رساله اي در كفر يزيد تأليف كرده و نام آن رساله را كتاب «الرد علي المتعصب العنيد المانع من سب يزيد» نهاده، و مرادش تعريض بر امثال غزالي است و مصداق مثل معروف: «ويل لمن كفره نمرود». [5] و در روز ورود اهل بيت به مجلس آن پليد، بسي اظهار كفر و زندقه و الحاد نمود و اظهار سرود به كيفر خواستن از رسول خدا و بني هاشم، و تمثل به ابيات ابن زبعري نمود، و ابياتي افزود و از
جمله اين بيت:
قد قتلنا القرن من ساداتهم
و عدلنا قتل بدر فاعتدل
و نيز چون زجر بن قيس خبر واقعه در قصر جيرون بر او اظهار داشت و متوجه سرها شد دو بيت انشا نمود:
لما بدت تلك الحمول و أشرقت
تلك الشموس علي ربي جيرون
نعب الغراب فقلت صح أو لا تصح
فلقد قضيت من الغريم ديوني
و به مردم شام چنان وانمود كه شايسته ي آن است كه اهل بيت را مانند اسراي كفار به مردم بخشد. و به همين سبب ابن جوزي در منبر بغداد يزيد را لعن صريح نمود و جمعي از پايين منبر بر وي اعتراض كردند و برخاستند.
و ابوالفرج اصبهاني در «مقاتل» آورده كه مردي در آن مجمع برخاست و اشاره به حضرت زينب (س) نمود و از يزيد درخواست نمود و گفت: «دعني اتخذها امة» و مشاوره كرد با اهل شام در تقسيم اهل بيت ميانه ي ايشان، و ايشان رأي ندادند و اشاره به كشتن اهل بيت نمودند و گفتند: شايسته ي نگاه داشتن نيستند. تا آن كه حضرت باقر فرمود: همنشين هاي يزيد از جلساي فرعون پليدترند، زيرا كه جلسا و ندماي فرعون تن به قتل موسي و هارون در ندادند، چون اولاد حلال بودن و اينان كه امر به قتل ما كردند، اولاد زنا هستند، و راضي نشود به قتل اولاد انبيا مگر اولاد زنا. و شرح اين مكالمه در «اثبات الوصيه» مسعودي مسطور است.
و ابن خلكان از يكي از ثقات علماي عامه حكايت كرده كه در رؤيايي به اميرالمؤمنين عرضه داشت كه شما در فتح مكه امان داديد كسي كه در خانه ي ابوسفيان درآيد، و در كربلا بني اميه كردند آنچه كردند. جواب فرمود: مگر نشنيدي اشعار «حيص بيص» شاعر را؟ بعد از بيدار شدن به خانه ي او رفتم و خواب خود حكايت نمودم. قسم ياد كرد كه هنوز كسي بر اين اشعار مطلع نشده [است]:
ملكنا فكان العفو منا سجية
فلما ملكتم سال بالدم أبطح
و جللتم قتل الأساري و طال ما
غدونا علي الأسري فنعفو و نصفح
و حسبكم هذا التفاوت بيننا
و كل اناء بالذي فيه ينضح
پاورقي
[1] شيوهي رفتار.
[2] روش فرعونها، ستمکاران و پادشاهان ستمگر.
[3] زشتيها.
[4] ميبينم که روزگار هر کار زشتي را انجام ميدهد. آنچه بر شگفتي من ميافزايد اين که قريش، حسين را کشت و خيلفهي شما مسلمانان يزيد بود.
[5] واي بر آن کس که نمرود او را کافر بداند.