بازگشت

ترجمه


ابورافع گفت: همبازي بودم با حسين (ع) در هنگام كودكي، به گوهاي غلطان، پس هرگاه مي رسيد گوي من گوي او را، مي گفتم: دوش گير مرا. مي گفت: مي خواهي سوار شوي بر دوشي كه پيغمبر دوش مي كشيد او را؟! پس وا مي گذاشتم او را، و چون مي رسيد گوي او گوي مرا، مي گفتم: من هم دوش نكنم تو را چنانچه دوش نكردي مرا. پس مي گفت: آيا خشنود نيستي دوش كني تني را كه دوش كرد او را پيغمبر خدا؟!