بازگشت

سر لطيف


ستاد جنگ.

رازي نهفته

آنچه در اين خبر آمده كه خداي بزرگ به جاي دو دست عباس، به او دو بال داد، تجسم اعمال را مي رساند، و اين كه هر كاري چهره ي برزخي مناسبي دارد، چون دست ابزار نيرومندي و گرفتن است، و بريدن آن ناتواني را در پي دارد. ناتواني اين جهان در پي رضاي خدا و جهاد در راه او، نيروي بزرگي را در جهان آخرت پديد مي آورد كه با آن مي توان پهناي بهشت را پيمود تا به جاي بريدن دست باشد، و اين تجسم آن در بهشت جسماني است، و اما بهشت والا، كه در آن بالها همان نيروي علم و عمل است كه با آن جانها بالا مي روند و بر شاخه هاي دانش و خوردن دانه هاي معرفت توانا مي شوند، و با آهنگهاي شوق مي خوانند، و اين مناسب والايي جايگاه عباس و بزرگي اوست، و سخن امام كه فرمود: «عباس جايگاهي دارد كه فرشتگان به آن حسرت مي خورند» اشاره به همين جايگاه والاست.

ما ذكر في هذا الخبر من ابدال الله تعالي يدي العباس بالجناحين، مما دل علي تجسم الأعمال و أن لكل عمل صورة برزخية تناسبه، فلما كان اليد في الانسان آلة للقدرة و الأخذ، كان قطعهما موجبا للعجز، و العجز في هذه النشأة طلبا لمرضات الله و جهادا في سبيله صار سببا للقدرة التامة في عالم الآخرة علي طي عرض الجنة عوضا عن قطع اليدين، و هذا تجسمه في


الجنة الجسمانية، و أما في الجنة العالية فالجناحان هما قوة العلمية اللتين بهما يترقي النفوس و تطير الي اغصان المعرفة و الالتذاذ بحبوب المعارف الربانية، و تتغني بالحان النغمات الشوقانية، و هذا المعني هو المناسب لرفعة مقام العباس و علو شأنه، فان كان من الاولياء العارف بالله و بكلماته و الي هذه المرتبة الرفيعة أشار (ع) بقوله: و ان للعباس منزلة يغبط بها... الخ.