بازگشت

بيانات


يوم القيامة يوم انكشاف الحايق، و ظهور نتايج الأعمال، و صيرورة الخبر عيانا، فان الحقايق الملكوتية في عالم الملك مستورة بالغواشي الطبيعية، و لا يدركها النفوس البشرية، فاذا رفعت الحجب و أبليت السرائر، شاهدت النفوس آثار الأعمال، و أحست بألم النار، و تأسفت علي ما فاتتهم من الدرجات، و أظهرت الندامة و الحسرات، و حينئذ يتفجعون، و يبكون علي ما ضيعوا بالأمس، و شروا أنفسهم بثمن بخس. و هذا معني بكاء العيون في القيامة و معني «كل امرء بما كسب رهين»، الا من اكرمه الله بأن جعل طينته من عليين، و خلقه مجبولا


علي محبة اوليائه الطاهرين، من النفوس الشريفة اللطيفة، فهم أهل للقرب من جوار الله، و لا يدنسهم دون الاعمال، و لا يكدر صفاء طينتهم ما عرض لهم من الطواري و الأحوال «اولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات»، بل هذه النفوس ترقي آنيا، و تنفض ذاته من الشواغل، و ترفض تلك الرذائل، سيما اذا لم تصر ملكة، و هؤلا أهل محبة الله، اذحب اوليائه حبه. و قد أشير الي هذا السر في الخبر المشهور: «حب علي بن أبي طالب حسنة لا تضر معها سيئة، و هو أفضل ما كتب في صحيفة الأعمال».

و قد ورد في الخبر: «هل الدين الا الحب و البغض؟» و هو لا محالة يبعث علي صالح الأعمال بالمآل، و ان ابتلي في برهة من الزمان بقبايح الافعال [1]


المظلومين من آل الرسول تحط الذنوب العظام، اذا البكاء عليهم من لوازم محبتهم، و ورد: «أن الله يغفر ذنوب الباكين عليه». و قد أشار اليه مولينا الرضا (ع) في خبر ريان بن شبيب، حيث قال: «يابن شبيب، ان سرك أن تكون معنا في الدرجات العلي فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و عليك بولايتنا، فلو أن رجلا تولي حجرا لحشره الله معه...» [2] الخبر.

فان النفوس التي تهوي اليهم تحشر لا محالة في زمرتهم، و قد قال تعالي: «و اذا النفوس زوجت» [3] يعني مع مشاكلها و سنخها. و لا يخفي علي العارف البصير أن الثواب علي البكاء ليس من باب المجازاة علي الأعمال الشاقة، بل هو كاشف عن صفاء الطينة و نورانية الفطرة.

وجد بخط مولينا الرضا (ع) علي ما رآه الشيخ الفقيه «سعيد بن هبةالله الراوندي»:

«كن محبا لآل محمد و ان كنت فاسقا، و كن محبا لمحبيهم و ان كانوا فاسقين». و هذا سر لطيف يعمه عنه ابصار المحجوبين.

و قد حكي لنا عن بعض ملاحدة الاسلام استنكاره ما ورد في فضيلة الابكاء و البكاء، و لم يدر المحروم أن جميع نفوس الروحانيين باكية متأسفة علي ما صنع بالحسين (ع).

روي غواص بحارالأنوار عن صفوان، قال: قلت للصادق (ع): مالي أراك كئيبا حزينا منكسرا؟ قال: لو تسمع كما أسمع لاشتغلت عن مسئلتي. قلت: و ما الذي تسمع؟ قال: ابتهال الملائكة علي قتلة اميرالمؤمنين و قتلة الحسين (ع) و نوح الجن عليهما و شدة حزنهم، فمن يتهنأ مع هذا بطعام او شراب او نوم؟!

[4] ... الخبر.



پاورقي

[1] بيانات

روز رستاخيز، روز پديدار شدن حقايق و آشکار شدن نتيجه‏ي کارهاست، و آنچه شنيدني بود، ديدني مي‏شود، زيرا حقايق ملکوتي، در جهان ملک با پرده‏هاي طبعيت پوشيده شده و روانهاي بشري نمي‏تواند آنها را دريابد. هرگاه پرده‏ها بالا رفت و اندرون هر کس آشکار شد، و جانها پيامد کارهاي خود را ديدند و رنج آتش را چشيدند، بر درجاتي که از دستشان رفته افسوس خوردند و پيشاني خود را آشکار نمودند و اندوه و گريه آغار کردند، و بر از دست دادن ديروز گريستند، و دانستند که خود را به بهاي اندکي فروخته‏اند، آن گاه معناي گريه‏ي قيامت آشکار مي‏شود و روشن مي‏شود که «هر کس در گرو دستاورد خويش است» يعني چه؟ مگر کساني که در درجه‏ي عليين‏اند و خدا آنها را گرامي داشته و بر دوستي اولياي خود آفريده و داراي جانهاي گرامي و پاک کند، که آنان در کنار خدا و نزديک اويند و آلودگي کارهاي پست آنها را پليد نمي‏کند و پاکي جانشان با گذر رويدادها تيره نمي‏شود، «آنان کساني هستند که خدا بديهاي آنان را به نيکي‏ها بدل کرده است» (فرقان / 70)، بلکه اين جانها در يک دم بر جايگاه بلندي پاي مي‏نهند و از سرگرمي‏ها خود را مي‏رهانند و زشتيها را به دور مي‏ريزند، به ويژه هنگامي که اين زشتيها به صورت ملکه و خوي و عادت در نيامده باشد. اينان اهل دوستي خدايند، زيرا دوستي اولياي خدا، دوستي خداست، و در خبر مشهور، به اين نکته اشاره شده که مي‏فرمايد: «دوستي علي بن ابي‏طالب کار نيکي است که با وجود آن هيچ کار زشتي زيان نمي‏رساند، و بهترين چيزي است که در نامه‏ي عمل نوشته مي‏شود». و در خبري آمده است که: «آيا دين جز دوستي و دشمني است؟» و اين خود، ناگريز انسان را به کار نيک وا مي‏دارد، و هر چند، گاهي به کار زشتي گرفتار آيد، سرانجام او را به سعادت مي‏رساند.

در بسياري از اخبار به اين راز اشاره شده و فرموده‏اند که گريه بر حسين (ع) و ستمديدگان ديگر از خاندان پيامبر، گناهان بزرگ را مي‏ريزد، زيرا گريه همراه با دوستي است. و آمده است: «خدا، گناه گريه کنندگان بر او را مي‏آمرزد». و امام رضا (ع) نيز در روايت ريان بن شيب به اين مطلب اشاره فرموده و مي‏گويد: «اي پسر شيب! اگر دوست داري که با ما در درجات والا باشي، بر اندوه ما اندوهگين باش و براي شادي ما شاد باش. و بر تو باد به دوستي ما، زيرا اگر کسي سنگي را دوست بدارد، خداوند او را با آن محشور گرداند».

زيرا جانهايي که آنان را دوست دارد، ناگزير با آنان محشور مي‏شود. خداي بزرگ فرموده: «آن گاه جانها جفت شوند» (تکوير / 7) و معناي آن اين است که هر جاني با هم شکل و همنوع خود برانگيخته خواهد شد. دانشمند آگاه مي‏داند که پاداش دادن بر کريه، به خاطر مزد کار سخت نيست، بلکه نشانه‏اي از پاکي و بي‏آلايش بودن فطرت است.

شيخ فقيه «سعيد بن هبة الله راوندي» ديده است که با خط امام رضا (ع) چنين نوشته بوده است: «دوست خاندان پيامبر باش، هر چند گنهکار باشي، و دوستدار دوستان آنها باش، هر چند گنهکار باشند». و اين راز لطيفي است که ناآگاهان از ديدن آن ناتوانند.

براي ما حکايت کرده‏اند که برخي از مرتدان از دين، روايات پاداش گريستن و گريانيدن را نمي‏پذيرفته، و اين بيچاره ندانسته که همه‏ي جانهاي پاک و ملکوتي از آنچه بر سر حسين (ع) آمد اندوهگين و سوگمندند.

شناگر درياي بحارالأنوار از صفوان روايت کرده که: «به امام صادق (ع) گفتم: چرا شما را غمگين و اندوهناک و دل شکسته مي‏بينم؟ فرمود: اگر تو هم آنچه مي‏شنوم، مي‏شنيدي، ديگر از من چيزي نمي‏پرسيدي. گفتم: شما چه مي‏شنويد؟ فرمود: زاري فرشتگان [براي کيفر] کشندگان اميرالمؤمنين و کشندگان حسين (ع) و سوگواري جنيان بر اين غم و بسياري اندوه آنان. ديگر چه کسي مي‏تواند آسوده بخورد و بياشامد و بخوابد؟...».

[2] صدوق: عيون اخبار الرضا (ع) ج 1، ص 300 - 299، الباب 28، ج 58؛ مجلسي: بحارالانوار، ج 44، ص 286، طبع بيروت.

[3] شمس، 7.

[4] ابن قولويه: کامل الزيارات، ص 92، چاپ نجف، 1356 ه.