بازگشت

شب عاشورا


در شب عاشورا بعد از اتمام حجتها، آنان كه در راه حق و اعتلاي كلمه توحيد و احكام قرآن يك دل و يك جهت شدند ماندند و وفاداري خود را اعلام كردند و چنين گفتند: «ما هرگز از تو جدا نخواهيم شد، ما هرگز از راه حق كه تو پيشواي آن هستي روي برنخواهيم تافت و تا رمقي در تن داريم از حريم تو دفاع خواهيم كرد» [1] . آري آنان كساني بودند كه حقانيت راه حسين عليه السلام را از صميم جان دريافته بودند و براي وصول به محبوب دقيقه شماري مي كردند. «آنان هم شجاع بودند و هم مؤمن هم نظامي بودند و هم عابد... دستي به اوراق قرآن داشتند و دستي به دسته شمشير.» [2] حسين عليه السلام وقتي آنان را از نتيجه ظاهري جنگ، يعني كشته شدن باخبر ساخت، همگي غرق در شادي شدند و خدا را سپاس گفتند و پاسخي سزاوار كه بيانگر شوق و شور و عشق به شهادت بود، به امام خود دادند «تا آنجا كه جوان سيزده ساله امام حسن مجتبي عليه السلام مي گويد: شهادت براي من از عسل شيرين تر است.» [3] شب عجيبي بود وقتي هدف براي جمعي دردمند، معتقد و مخلص روشن است و ثمره تلاشها و از خودگذشتگيها اميدواركننده، صفا و صميميت و عشق را به ارمغان مي آورد و حال نيازمندي افزايش مي يابد و راز و نياز به درگاه بي نياز رنگي و حالي و هوايي ديگر به خود مي گيرد.


پاورقي

[1] علامه محمدحسين طباطبائي، شيعه در اسلام، قم، مطبوعاتي دارالتبليغ،1346، ص‏135.

[2] محمدرضا حکيمي، بعثت، غدير، عاشورا، مهدي، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، بي‏تا، ص‏151.

[3] حماسه حسيني، ج‏2، ص‏247.