بازگشت

وصيتنامه مسلم


وصيت در اسلام امري مستحب و مقبول است و براي وصي پاداش اخروي منظور شده و پذيرفتن وصايت نيز ستوده شده است. مسلم مقيد است كه اين سنت را به جاي آورد. وقتي حاضران در مجلس را از تصميم خود باخبر ساخت. «از ميان آن همه نامردم احدي وصيت او را بر عهده نگرفت، مسلم ناچار به انتخاب پرداخت، عمر سعد را مخاطب ساخت و گفت: ما و تو خويشاونديم بيا وصيت مرا بشنو. وي امتناع كرد اما به اشاره پسر زياد پذيرفت... مسلم نخست درباره وام خود وصيت كرد و گفت هفتصد درهم در كوفه مقروضم، آنچه دارم بفروش و بپرداز. دوم تن مرا در گوشه اي به خاك بسپار، سوم اين كه به حسين عليه السلام نامه بنويس كه به كوفه نيايد.» [1] وصي امين است و موظف است آنچه به وي سپرده مي شود بي كم وكاست بر طبق وصيتنامه عمل كند؛ اما عمرسعد خيانت كرد همه آنچه شنيده بود با ابن زياد در ميان گذاشت و با اين كار دنائت، خباثت و سستي ايمان خود را بيشتر از پيش آشكار كرد. مسلم پس از اين كه تعهدات خود را با اعمال و رفتار و گفتار به پايان برد پذيراي شهادت گرديد، و به دستور ابن زياد كشته شد. «ابن زياد پس از اجراي حكم به قاتل وي گفت: وقتي او را براي كشتن مي برديد چه مي گفت: پاسخ داد. مسلم در آن هنگام «تكبير و تسبيح و تهليل مي گفت و استغفار مي كرد» [2] ضمن ايفاي نقش، صفات برجسته اي از مسلم به ظهور رسيد كه هر كدام در جاي خود براي پيروان حسين عليه السلام درسي آموزنده مي باشد از آن جمله است: حفظ حرمت حكمي از احكام دين، حميت، دلاوري، فرونشاندن خشم، پايداري، وفاي به عهد و ذكر حضرت باري تعالي.


پاورقي

[1] همان، ص‏146.

[2] ابوالحسن علي بن حسين مسعودي، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج‏2، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص‏47، 64.