بازگشت

شفاي سرطان حنجره ي فرزند راجه ي كوالپور هند، توسط حضرت ابوالفضل


در يكي از شهرهاي هندوستان، به نام گوالپور، پادشاه و به قول هنديها راجه اي زندگي مي كرد كه فرزندش مبتلا به مرض سرطان گلو بود و تمام اطبا از معالجه ي وي عاجز مانده و او را جواب كرده بودند.

راجه، وزيري داشت كه شيعه ي اثني عشري و سيد بود. وزير سيد به راجه گفت: اگر


جان و مال و ناموس من محفوظ باشد، براي بهبودي فرزند شما پيشنهادي دارم. راجه گفت: زود پيشنهادت را بگو، كه بچه ي من دارد جان مي دهد. سيد گفت: امروز هشتم محرم الحرام است. و عزاداران شيعه به نام حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از حسينيه بيرون مي آيند، شما و همسرتان با هم برويد و چيزي نذر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام كنيد!

راجه و همسرش نزديك آن ميعادگاه آمدند و به زبان خود نذري كردند. سيد نيز آمد و با خلوص قلب برايشان دعا كرد و گفت: يا ابوالفضل، اين زن و شوهر مأيوس هستند. در اين هنگام ناگهان مريض صدا زد: «مادر آب مي خواهم» در حالي كه چند ماه بود اصلا حرف نمي زد، براي اينكه سرطان گلو داشت.

پدر و مادر وقتي كه اين صدا را از فرزند خود شنيدند، حيران شدند و خطاب به فرزندشان گفتند: «قضيه چيست؟ شما كه مدتي حرف نمي زدي!» پسر در جواب گفت: «من خيلي خسته هستم، برايم آب بياوريد. بعدا قضيه را برايتان تعريف خواهم كرد.

او پس از خوردن آب گفت: من خوابيده بودم كه ناگهان جوان زيبايي را ديدم. به ايشان عرض كردم: شما كه هستيد؟ دستتان را بدهيد تا ببوسم. اما او اشاره به طرف دستش كرد و عذر خواست! نگاه كردم، ديدم دست در بدن ندارد. پس از اين گفتگو جوان مزبور از نظر من غايب شد!

بعد از وقوع اين قضيه، صبح روز نهم محرم الحرام، وزير در دربار راجه حضور يافت و تمام داستانهاي گذشته و داستان كربلا، خصوصا داستان حضرت اباالفضل العباس عليه السلام را، مفصلا براي راجه نقل كرد و افزود: جناب راجه نذر شما قبول شد. راجه پس از شنيدن سخنان وي، دستور داد چهل رأس گوسفند قرباني كنند تا شفاي فرزندش كامل گردد. سال بعد نيز، يك ماه قبل از محرم، حكم صادر كرد كه


چهل گوسفند را براي اداي نذر شفاي فرزندم فراهم نماييد.

مخالفين اسلام و پيروان متعصب مذهب هندو، با يكديگر عليه نذر راجه مشورت كردند و گفتند كه اين طور قرباني كردن در آئين ما درست نيست و بايد چاره اي انديشيد. زماني كه در اول محرم سال بعد، راجه از كارمندان خود پرسيد: آيا چهل گوسفند براي عمل به نذر فراهم شد يا نه؟ پيروان مذهب هندو كه با هم مشورت و تباني كرده بودند، پاسخ دادند: نه امسال چهل گوسفند فراهم نشد.

راجه دستور داد: چهل گاو ميش فراهم كنيد.

آنان دوبار جواب دادند: گاو ميش هم پيدا نشد.

راجه امر كرد: از معبد خاص من چهل گاو بياوريد و براي حضرت اباالفضل العباس عليه السلام قرباني كنيد! هندوها كه ديدند كار بسيار بدتر شد، كوتاه آمدند و دست از عناد برداشتند. بعد از اين، هر سال قبل از ماه محرم براي ايفاي نذر راجه، چهل عدد گوسفند مهيا مي كردند.

اين برنامه سالهاي سال ادامه داشت و جالب اين است كه راجه ي مزبور هندو مذهب بود. از آن زمان تاكنون عزاداري امام مظلوم عليه السلام در شهر گوالپور ادامه دارد. [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان، ج 2، ص 563، به نقل از کتاب «معجزات هند» کتابخانه‏ي ناصريه‏ي ميرحامد حسين هندي قدس سره لکنهو.