بازگشت

روضه خواني براي حضرت ابوالفضل العباس به مدت پنج روز در منزل يك ارمني


ثقة الاسلام آقاي شيخ رضا فاضل، كه يكي از ثقات اهل منبر و نزيل تهران است، در مجمعي كه متعلق به آقايان اهل منبر بود، فرمود: روزي از يكي از خيابانهايي كه ارامنه در آن مسكن دارند مي گذشتم. در اين حال زني روسري به سر، كنار در خانه ي خود ايستاده بود و به من سلام داد و گفت: آقا، شما روضه مي خوانيد؟! بعد از آنكه جواب مثبت دادم، گفت: بفرماييد.

من به آن خانه رفتم. او مرا به اطاقي راهنمايي كرد و صندلي گذاشت و اظهار داشت كه متوسل به حضرت ابوالفضل عليه السلام شويد!

بنابراين روضه ي حضرت ابوالفضل عليه السلام خوانده شد. در هنگام خداحافظي، براي چهل روز متوالي دعوتم كرد و در تمام روزها نيز متوسل به حضرت ابوالفضل عليه السلام بود. روز پنجم پاكتي به عنوان حق القدم به من داد.

وقتي كه به خانه آمدم و محتواي پاكت را شمردم، جمعا 486 ريال بود! از اينكه او 450 يا 500 ريال نداد، تعجب كردم. فكر مي كردم اين پول خود چرا؟! روزي اتفاقا از همانجا مي گذشتم، همان زن را در همانجا ايستاده ديدم. مي خواستم از چگونگي آن پول بپرسم، اما در عين حال شرم مانع من بود، ولي او از روحيه ام متوجه شد كه با او حرفي دارم. نزديك آمد، بعد از سلام گفت: آقا پول شما كم بود؟ گفتم: نه، ولي از شما


مي پرسم چرا 486 ريال داديد و 450 يا 500 ريال نداديد؟

زن گفت: ما ارمني هستيم. شوهرم كاسب است و براي اينكه شكستي به كارمان وارد نيايد، به حضرت ابوالفضل عليه السلام متوسل شديم و در منفعت كسب و كار با او شركت داريم و هر سالي يك مرتبه حساب مي كنيم، آنچه سهميه ي حضرت ابوالفضل عليه السلام مي شود، با آن براي او پنج روز روضه خواني مي كنيم. حساب امسال حضرت ابوالفضل عليه السلام، همان بود كه تقديم شد! [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان، ج 1، ص 544 - کرامات الحسينيه ج 2، ص 82، به نقل از توسلات ص 135 - در چهره‏ي درخشان، ج 2، ص 592 نيز قضيه‏ي ديگري شبيه به اين قضيه آمده است.