بازگشت

اتمام حجت حضرت ابوالفضل باطلبه اي كه مي خواست بدون درس خواندن مجتهدشود


دانشجويي براي تحصيل علوم ديني به نجف اشرف رفت و پس از چند ماه فهميد كه درس خواندن كار پرمشقتي است! با خود گفت: خوب است در حرم حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس عليه السلام بروم و از ايشان بخواهم كه در حق من دعا كنند و من بدون زحمت درس خواندن، به درجه ي اجتهاد برسم! سپس چند شبي در حرم مطهر رفت و مشغول گريه و دعا و درخواست شد، به اميد اينكه به نتيجه ي مطلوب برسد.

يك شب پس از ساعتها گريه و زاري، به خواب رفت و در عالم رؤيا حضرت ابوالفضل عليه السلام را ديد كه به خادمان خود فرمودند: زود چوب و فلك بياوريد! مي خواهم اين جوان را شلاق بزنم!

جوان با ترس و وحشت عرض كرد: چه گناهي كرده ام؟!

حضرت فرمودند: «چه گناهي بالاتر از اين كه به جاي درس خواندن و مطالعه و تحقيق، تنبلي و تن پروري را پيشه ي خود ساخته اي؟ اگر مي خواهي مجتهد شوي، برو مثل ديگران درس بخوان تا ما هم كمكت كنيم!»

از اين داستان مي فهميم كه بايد درس خواند و در حد توان زحمت كشيد و در


تحصيل علوم كوشش كرد. و در كنار آن نبايد توسل به حضرات معصومين عليهم السلام و مقربان درگاهش را فراموش كرد، تا بتوانيم با مدد و ياري آنان بر مشكلات فائق آييم و به نتيجه ي مطلوب برسيم. [1] .


پاورقي

[1] کرامات العباسيه ص 38 به نقل از مردان علم در ميدان عمل ج 7 ص 69.