بازگشت

حسن طفاسي كه با حضرت ابوالفضل شوخي كرد و در حوض آب افتاد


شيخ حسن طفاسي، طلبه اي ساكن نجف بود و الان اولاد او نيز از طلاب نجف مي باشند. وي سفري به كربلا كرد و به صحن حضرت عباس عليه السلام مشرف شد. در آن ايام، از حوض آب ميان صحن براي وضو گرفتن استفاده مي شد.

شيخ در حالي كه لباس مرتبي پوشيده بود و يك جفت نعلين «كار محمد نو» كه بهترين كفش اهل علم بود، به پا داشت، لب حوض نشست و چون چشمش به حوض آب تازه و دستگاه و بارگاه حضرت ابوالفضل عليه السلام افتاد، به ايشان خطاب كرد: «يا


عباس انت هم من اهل السياسة». اي عباس شما هم اهل سياست هستيد! خوب فكري كرديد كه نگذاشتيد شما را به خيمه گاه ببرند، براي اينكه دستگاه مستقلي داشته باشيد! اگر برده بودند، در زمره ي اصحاب حساب مي شديد...

هنوز حرفهايش تمام نشده بود، كه ناگاه كسي گويي او را بلند كرد و در حوض آب انداخت! شيخ بي چاره بعد از چند مرتبه غوطه خوردن در آب، به زحمت بيرون آمد، در حالي كه يك لنگه كفش وي گم شده بود و هر چه آن را جستجو كرد به دست نياورد! سپس رو به حضرت كرد و گفت: «ابورأس الحار» (اين عبارتي است كه عربها به حضرت خطاب مي كنند، يعني آتشين مزاج) شما شوخي بردار هم نيستيد، من ملاطفه و مزاح كردم. [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان ج 1، ص 570 به نقل از معجزات و کرامات، نوشته‏ي آيت الله حاج ميرزا هادي خراساني ص 47.