بازگشت

رفتن عزاداران حسيني در آتش در دكن از توابع حيدر آباد هند


مرحوم فاضل دربندي رضي الله عنه در كتاب اسرار الشهادة، از سيد اجل و فاضل متقي «سيد محمد علي مولوي هندي دكني» كه از اجله ي احباب و اوثق اصحاب ايشان بوده است و در اول عمر در شهر «دكن» و بعد در قريه «حيدرآباد هند» زندگي مي كرده است، اين قضيه را نقل كرده اند.

در قريه ي دكن از توابع حيدرآباد هند، در شب هفتم ماه محرم گودال بزرگ و مدوري حفر مي كنند، كه عمق آن گودال تقريبا پنجاه متر مي شود! سپس درختان بزرگي از اشجار تمر هندي، كه استقامت در آتش و سوزندگي آن غير قابل وصف است؛ از ريشه مي كنند و آن را تكه تكه مي كنند و در آن گودال مي اندازند و آن ها را در همان شب آتش مي زنند و از شب هفتم تا شب دهم چوبها را در آن گودال مي سوزانند؛ تا آنكه آن گودال مانند دريايي از آتش، شعله ور است و موج مي زند!

چون نيمه ي شب عاشورا نزديك مي شود، اهل آن قريه از پير و جوان و بزرگ و كوچك از منزلهاي خود بيرون مي آيند و در چاهي كه در آن نزديكي است و بنام «بيت العاشورا» است، غسل مي كنند سپس هر يك لنگي براي ستر عورت به كمر مي بندند


و با پاي برهنه، فرياد زنان و نوحه كنان و «شاه حسين، شاه حسين» گويان بسوي آن گودال روانه مي شوند و علمها و پرچمها در جلوي آنها برده مي شود.

در كنار گودال افرادي ايستاده و با بادبزنهايي كه در دست دارند آتش را باد مي زنند تا خاكستر و غبار از روي آن برود و شعله هاي آن سوزان تر گردد و حرارت آن به گونه اي است كه از ده متري پرنده ها را مي سوزاند آتش آن چوبها هم در اصل طبيعت به گونه اي است كه اگر ذره اي از آن بر بدن انسان افتد، تا استخوانش را مي سوزاند!

وقتي كه جمعيت عزادار به كنار گودال مي رسند، شاه حسين گويان بر آن آتش وارد مي شوند، اول بزرگ ايشان با نيزه ي بلندي كه در دست دارد، داخل گودال مي شود و سايرين نيز «شاه حسين، شاه حسين گويان» همگي بر روي آتش مانند روي زمين راه مي روند، بدون آنكه پاهاي آنها در آتش فرورود يا آنكه بر بدن يا پاي آنها آتشي افتد و بسوزاند! اين عادت هر ساله در ميانشان جاري است و من بارها با چشم خود ديده ام [1] .



پاورقي

[1] کرامات الحسينيه ج 2، ص 21، به نقل از دارالسلام ص 536 - معالي السبطين ص 99 به نقل از اسرار الشهادة - راحة الروح ص 94.