بازگشت

روشن گري در پرتو آيات قرآن


(... و ما الحياة الدنيا الا متاع الغرور). [1] .

... و زندگي دنيا جز مايه ي فريب نيست.

از سخنان گهربار امام حسين عليه السلام در روز عاشورا اين خطبه ي شريف است:

الحمدلله الذي خلق الدنيا فجعلها دار فنا و زوال متصرفة باهلها حالا بعد حال فالغرور من غرته و الشقي من فتنه فلا تغرنكم الحياة الدنيا و لا يغريكم بالله الغرور. و منها فنعم الرب ربنا و بئس العباد انتم اقررتم بالطاعة و آمنتم بالرسول محمد صلي الله عليه و آله ثم انتم رجعتم الي ذريته و عترته تريدون قتلهم لقد استحوذ عليهم الشيطان فانساكم ذكر الله العظيم فتبا لكم و لما تريدون انا لله و انا اليه راجعون هولاء قوم كفروا بعد ايمانهم و فبعدا للقوم الظالمين. [2] .

حمد و ستايش از آن خداوندي است كه دنيا را آفريد و آن را خانه ي نيستي و زوال قرار داد، خانه اي كه اهل خود را پيوسته در معرض تصرف و تغيير قرار مي دهد و اين كار را در هر حالي پس از حال ديگر انجام مي دهد. پس فريب خورده كسي است كه دنيا او را فريب دهد و بخت و بيچاره، او است كه دنيا او را مفتون و دلداده ي خود بسازد. پس اين زندگي دنيا شما را مغرور نسازد و شيطان شما را درباره ي پروردگار نفريبد.

از جمله هاي اين خطبه، اين است: پس چه خوب پروردگاري است پروردگار ما و چه بندگاني هستيد شما كه به زبان، به طاعت اقرار كرديد و به پيامبر، محمد صلي الله عليه و آله ايمان آورديد؛ آن گاه در برابر ذريه و عترتش قرار گرفتيد و تصميم قتل آنان را گرفتيد.

در حقيقت، شيطان بر شما غالب گرديده، ياد خداي بزرگ را از قلب شما برده است.

پس هلاكت بر شما و بر آن چه اراده داريد. ما براي خداييم و به سوي او بازگشت مي كنيم. اينان مردمي هستند كه بعد از ايمانشان، به كفر روي آوردند. پس دوري از رحمت الهي براي مردمان ستم كار باد.

آن حضرت، در آغاز اين خطابه، آن مردم ناب كار را از فريب خوردن به دنيا و زندگي زودگذر مادي، برحذر مي دارد و از اين كه شيطان فريب كار، آنان را درباره ي خدا فريب دهد و مقام والاي او را ناديده بگيرند، هشدار مي دهد و در اين باره، به آيه ي قرآن استناد كرده كه مي فرمايد:

(يا أيها الناس... ان وعد الله حق فلا تغرنكم الحياة الدنيا و لا يغرنكم بالله الغرور) [3] .

اي مردم!.. به يقين وعده ي الهي حق است. پس زندگي اين دنيا شما را نفريبد و شيطان، شما را درباره ي خداوند، مغرور نسازد.

امام در مقام توجه دادن آن بي سعادت ها و هشيارسازي آنان، سخنان ياد شده را فرمود و به بخشي از آيات قرآن كريم استناد كرد كه مضمونش آن است كه دو فريب گر خائن، همواره در حال فريب انسان ها هستند: يكي دنيا و ديگري شيطان.

در بخشي ديگر از اين خطبه، امام عليه السلام ماهيت شوم آن مردم را براي آنان روشن ساخته، مي فرمايد:

پروردگار ما پروردگار خوبي است، اما شما مردم،بد مردمي هستيد كه به ايمان اقرار كرديد و به رسول خدا به گفته ي خود، ايمان آورديد كه او پيامبر ما است و ما امت او و پيروان اوييم و اكنون ذريه و فرزندان همان پيغمبر را، كه به او افتخار مي كرديد، مي كشيد. اين چه برنامه اي است؟ و چگونه توجيه مي شود؟ آيا مي شود به پيغمبر ايمان داشته باشيد و با اين حال، عزيزان و نوباوگان او به خاك و خون بكشيد؟

و در اين جا امام عليه السلام براي بيان نفاق و انحراف آنان، به آيه ي كريمه ي قرآني استناد مي كند كه خداوند درباره ي گروهي از مردم تبهكار مي فرمايد:

(استخوذ عليهم الشيطان فأنساهم ذكر الله أولئك حزب الشيطان ألا ان حزب الشيطان هم الخاسرون). [4] .

شيطان سخت بر(دل)آنان احاطه كرده است، پس فكر و ذكر خدا را به كلي از يادشان برده است. آنان حزب شيطانند. آگاه باشيد حزب شيطان، به حقيقت زيان كارانند.

آن حضرت، با بيان اين آيه، منتهاي بدبختي و شقاوت آنان را ترسيم فرموده است؛ يعني همين بس كه در احاطه ي شيطان قرار گرفته اند و شيطان چنان در دل و جان آنان نفوذ كرده است كه ياد خدا را از فكر آنان برده است. چه بدبختي ها متوجه انسان مي شود كه خدا را فراموش كرده باشد! در اين حال است كه اراده ي هر بدي را مي كند و دست به رفتارهاي فاجعه آفرين مي زند.

آن گاه امام عليه السلام درباره ي آنان و اراده ي پليد و زشتشان نفرين كرد تا نابودي گريبانشان را بگيرد و آيه ديگري از قرآن كريم را قرائت فرمود:(انا لله و انا اليه راجعون)و گويا مي خواست بفرمايد كه وضع شما مردم، مصيبت بار است و بايد انسان از ديدن چنين افراد جنايت كار و بدسيرتي،«انا لله»بگويد و بردباري را پيشه ي خود سازد.


پاورقي

[1] آل‏عمران(3)آيه‏ي 185.

[2] مناقب آل ابي‏طالب، ج 3، ص 249.

[3] لقمان(31)آيه‏ي 33.

[4] مجادله(58)آيه‏ي 19.