بازگشت

هجرت و قيام موسوي


«فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين». [1] .

موسي ترسان و نگران از آن جا بيرون رفت[در حالي كه]مي گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستم كاران نجات بخش.

امام حسين عليه السلام دو روز مانده به آخر ماه رجب، مدينه را ترك گفت و به سوي مكه حركت كرد تا در آن جا بهتر بتواند روشن گري كند و ستمگري ها و فساد بني اميه را به همه بفهماند كه حكومت بني اميه، دستگاه انحراف، ستمگري، قتل نفوس محترم و غارت گر اموال مردم است. مورخان مي نويسند:

امام حسين در حال حركت به سوي مكه، اين آيه ي كريمه را تلاوت مي كرد:«فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين». [2] .

امام حسين شب جمعه، سوم ماه شعبان، وارد مكه شد و در هنگام ورود، اين آيه را قرائت مي كرد:«و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي أن يهديني سواء السبيل». [3] .

و چون موسي رو به شهر[مدين]آورد، با خود گفت: اميد است كه خداوند مرا به راه مستقيم هدايت فرمايد و به مقصد برساند. [4] .

امام حسين عليه السلام در هجرت از زادگاه خود، مدينه ي طيبه و روي آوردن به حرم امن الهي، يادي از حضرت موسي بن عمران عليه السلام كرد و آيه ي كريمه ي مربوط به هنگام خروج موسي از مصر را قرائت فرمود تا بفهماند هم چنان كه موسي ناچار شد از شر طاغوت زمان، شهر خود را ترك گويد و آواره ي بيابان ها شود و غربت و سختي ها را تحمل كند، من نيز از ستمگري فرعون زمان خود، يزيد و اطرافيان او مدينه را ترك گفته، رو به ديار غربت مي گذارم و همانند موسي، كه با خدا راز دل مي گفت و از او مي خواست كه او را از دست مردم ستمگر برهاند، از خدا مي خواهم كه مرا از اين ستم كاران جنايت پيشه برهاند.

نيز هنگامي كه به مكه نزديك مي شد، آيه اي را قرائت فرمود كه حضرت موسي هنگام نزديك شدن به شهر مدين زمزمه مي كرد:«اميد است پروردگارم مرا به راه استوار و صواب، هدايت كرده، به مقصد و مقصود برساند».

استناد امام حسين عليه السلام به اين دو آيه كريمه، به اين مطلب اشعار داشت كه زمان ها مختلف است، ولي تاريخ تكرار مي شود. آن روز، حضرت موسي دچار فرعون و اطرافيان او بود. از اين رو، مصر را ترك كرد و به شهري ديگر روي آورد و امروز بهترين سلاله پيامبر بزرگ اسلام، دچار يزيد و پيروانش گرديده است و بدين علت، شهر خود را رها مي كند و به مكه روي مي آورد. اگر موسي آن روز مي گفت:«خدايا! مرا از دست مردم ستم كار برهان»، من نيز امروز همان تقاضا را دارم و اگر او در نزديكي شهر شعيب، اظهار اميدواري كرد كه خداوند او را بهترين راه(راه خير و سعادتمندي و نيل به مقصود)هدايت كند، من نيز هنگامي كه به حرم امن خدا نزديك مي شوم، همان بارقه ي اميد در دلم هست كه خداوند مرا به راه رشد و خير، هدايت كند و به هدفم برساند.

قرائت اين دو آيه، در آغاز حركت و هنگام نزديك شدن به مكه، بيان گر آن است كه حركت و مهاجرت آن حضرت، از سنخ حركت انبياي الهي است؛ هر دو، ضد ظلم است و هر دو رو به خدا رفتن و دنبال راه راست بودن است. پس مردم بدانند كه نمي توان بي توجه بود و عادي از كنار مسئله گذشت. نبايد موساي كليم را رها كرد و به دست فرعون ظالم سپرد.

اين سنت هميشگي روزگار است كه هرگز تعطيل نمي شود و در هيچ زماني متوقف نخواهد ماند.



رگ رگ است اين آب شيرين، آب شور

با خلايق مي رود تا نفخ صور




پاورقي

[1] قصص(28)آيه‏ي 21.

[2] همان.

[3] ارشاد، ص 184.

[4] اعلام الوري باعلام الهدي، ج 1، ص 435؛ مقتل الحسين، ص 11.