بازگشت

زمامداري امثال يزيد، مصيبت بزرگ جهان اسلام


«انا لله و انا اليه راجعون...». [1] .

ما از آن خدا هستيم و به سوي او باز مي گرديم...

معاويه - لعنة الله عليه - در سال شصتم هجري به هلاكت رسيد و همان سال، يزيد از عمال خود، در شهرهايي كه تحت حكومت وي بودند، خواست كه از مردم براي وي بيعت بگيرند.

استاندار مدينه، امام حسين عليه السلام را طلبيد و ماجرا را به عرض رساند؛ ولي از آن حضرت، پاسخ مثبتي دريافت نكرد و آن نشست با نگراني پايان يافت.

صبح روز بعد، امام عليه السلام از خانه بيرون آمد تا اخبار را به دست آورد. در راه، با مروان حكم روبه رو شد. او كه وابسته به حكومت يزيد بود، به امام حسين عليه السلام عرض كرد: يا اباعبدالله! من خيرخواه توام. سخن مرا بشنو و بپذير كه رشد و صلاح تو در آن است. امام فرمود:«سخن تو چيست كه من بپذيرم؟»او گفت: من تو را امر مي كنم كه با يزيد بن معاويه بيعت كني، كه خير دين و دنياي تو است. حضرت نخست در پاسخ او اين آيه را قرائت فرمود:«انا لله و انا اليه راجعون»؛ ما براي خداييم و ما به سوي او باز مي گرديم. آن گاه فرمود:

و علي الاسلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد و لقد سمعت جدي رسول الله صلي الله عليه و آله يقول الخلافة محرمة علي آل ابي سفيان. [2] .

بايد فاتحه ي اسلام را خواند هنگامي كه امت اسلامي دچار زمامداري مانند يزيد شود و من خود شنيدم كه جدم رسول خدا مي فرمود:«خلافت بر آل ابي سفيان حرام است».

امام حسين عليه السلام درباره ي بيعت مردم با يزيد، آيه ي«انا لله»را مي خواند، آيه اي كه نشان از وقوع يك بلاي بزرگ داشته، از پيش آمدن حادثه اي دردناك و رنج آور و مصيبتي سنگين خبر مي دهد. و آن گاه خود، رمز قرائت اين آيه را بيان مي كند كه يزيد مي خواهد قدرت را به دست بگيرد و زمامدار امت اسلامي گردد، رويدادي كه با محو و نابودي اسلام، همراه و مساوي است و پيامبر بزرگوار اسلام حكم به تحريم آن فرموده، آن را حتي براي يك لحظه هم مجاز نشمرده است.

درباره ي زمامداري يزيد و فرمان فرمايي آن عنصر پليد، امام حسين«انا لله»مي گويد، و«انا اليه راجعون»مي سرايد و به اشاره يا صراحت، به ديگران مي فهماند كه كسي كه بنده ي خدا است، تن به هر كاري نمي دهد و در برابر هر جرياني سكوت نكرده، آرام نمي نشيند. نيز اظهار مي دارد كه ما كاروان انسان ها رو به سوي خدا در حركتيم و بازگشت همگان به سوي او خواهد بود.

به بيان ديگر، آن حضرت، بندگي خدا و مالكيت ذات الهي و نفي مالكيت هر كس ديگر و هر چيزي را اعلام مي كند و براي لقاءالله و رها كردن اين حيات مادي زودگذر و پيوستن به ابديت و ارواح پاك اولياي خدا و انبياء اظهار آمادگي مي فرمايد. به بيان سوم، در چنين مراحل خطرناك و وحشت زاي ضد ديني، زندگي ارزشي ندارد و بايد آماده ي شهادت گرديد و به جوار پيامبران خدا و اوصياي گرامي آنان در جهان ابدي شتافت.


پاورقي

[1] بقره(2)آيه‏ي 156.

[2] لهوف، ص 20.