بازگشت

جلوه نور شهيد


يكي از جلوه هاي زيباي حادثه عاشورا، تجلي پرفروغ نور شهيد است. در آغاز بايد به اين نكته اشاره شود كه در آموزه هاي اسلامي برخي واژه ها قداست خاصي دارد، بديهي است كه كلمه از آن حيث كه لفظ است ممكن است قداستي نداشته باشد بلكه قداست را از معناي خود كسب مي كند. يكي از اين واژه ها، كلمه«شهيد»است. در محاورات اسلامي هر كسي اين كلمه را دريابد احساس مي كند كه هاله اي از نور آن را فراگرفته است، از آن رو كه به تعبير استاد شهيد مطهري: مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي جان او تمام شده كار خود را انجام دهند، لذا شهيد در حقيقت شمع


محفل بشر است و مسير حركت تكاملي بشر با نور شهيد روشن مي شود، به همين دليل شهدا شمع هاي فروزنده تاريخ بوده اند و پرتوافشان هاي جامعه انساني هستند، اگر پرتوافشاني آنها در تاريكي هاي استبدادها كه ستمگران در طول تاريخ پديد آورده اند، نباشد بشر راه به جايي نمي برد و نخواهد برد. [1] .

اين حقيقت، به خصوص در قيام جاويدان سالار شهيدان حسين بن علي عليه السلام فروغ و تجلي بيشتري يافت به گونه اي كه بقاي اسلام ناب، مديون شهداي كربلا به ويژه سالار شهيدان است كه نور او بر امت اسلامي مي تابد و نورانيتي كه از او در روز عاشورا متبلور شد هم چنان مي درخشد. راوي مي گويد:

من در كربلا حضور داشتم، ناگاه فريادي برآمد و به عمر سعد مژده داده شد كه شمر حسين را كشت، من خود را بالاي سر حسين رساندم، ديدم كه او در حال جان دادن است. راوي در ادامه مي گويد:«فوالله ما رأيت قتيلا مضمخا بدمه احسن منه و لا انور وجها، لقد شغلني نور وجهه و جمال هيئته عن الفكر في قتله» [2] ؛ به خدا سوگند، هرگز كشته ي با خون آغشته اي بدان زيبايي و نورانيت نديده بودم، نورانيت چهره و زيبايي سيماي او چنان مرا به خود مشغول كرد كه نفهميدم چگونه او را به قتل رسانيدند.


پاورقي

[1] مرتضي، مطهري، قيام و انقلاب مهدي، به ضميمه شهيد، 76 - 71(با اندک تغيير و تصرف).

[2] لهوف، ص 175.