بازگشت

جلوه هاي كرامت انساني در نهضت حسيني


(تفسير عرفاني سخن حضرت زينب عليهاالسلام ما رأيت الا جميلا).

يكي از پرسش هاي اساسي آن است كه آيا امكان دارد كه همه يا بيشتر كرامت ها و صفات متعالي انساني را در برگه يا تابلوي نسبتا كوچكي به زيباترين خط نوشت؟ به بيان ديگر، آيا ممكن است بارزترين كرامت هاي انساني را در يك روز به كامل ترين وجه و زيباترين شكل به منصه ي ظهور رساند و به آن تحقق و عينيت بخشيد؟

به نظر مي رسد كه اگر خوب دقت شود، جاي ترديد نخواهد بود كه گذشته از خود سالار شهيدان كه«گوهر پاك او از مدحت ما مستغني است»اهل بيت و ياران او تنها در يك برگه از كتاب پرحجم تاريخ به كامل ترين صورت و زيباترين شكل، حقايق ياد شده را به تصوير كشيدند. بدين بيان كه اگر روزگار بشر و عالم انساني از آغاز تا انجام به عنوان يك كتاب - كتاب تكوين - در نظر گرفته شود و هر شبانه روز آن يك برگه از آن كتاب محسوب گردد، نگارش گران قيام حسيني همه كرامت هايي كه براي يك انسان ممكن است تحقق پيدا كند در صفحه وجودشان به خوبي و زيبايي نگاشته اند.

از آن ميان، زيباترين جمله اي كه تشريح و تحليل اين حقيقت در قالب آن شايسته و دل انگيز خواهد بود، فراز نوراني كلام بانوي بزرگ نهضت حسيني و پاسدار قيام خونين كربلا حضرت زينب است كه در شرايط و موقعيتي بسيار حساس و به يادماندني درباره حادثه كربلا فرمود:«ما رايت الا جميلا». [1] .


اين سخن به اندازه اي عميق و دل انگيز است كه بي ترديد تفسير آن به خصوص با رويكرد عرفاني مي تواند بسياري از اسرار نهفته و حقايق نگفته ي نهضت حسيني را براي عاشقان دل باخته سالار شهيدان به ويژه نسل تحصيل كرده و نوانديش جوان به زيباترين صورت، كشف و متجلي سازد.

درباره ي آن جمله نوراني دو پرسش مطرح است: يكي اين كه چرا و چگونه حضرت زينب آن همه زشتي ها، تلخي ها، ناگواري ها، بي رحمي ها، رنج ها، نامردمي ها و ستم ها را نديد فرمود: ما جز زيبايي نديديم؟

پرسش ديگر آن است كه آيا اساسا در حادثه كربلا زيبايي هم وجود داشت؟ و يا آن زيبايي چه بوده است كه از نگاه حضرت زينب همه زشتي هاي آن حادثه خونين را تحت الشعاع قرار داده و او را وادار كرد كه جمله ياد شده را در آن شرايط بسيار حساس سياسي و اجتماعي بيان كند؟

براي دريافت پاسخ اين دو پرسش، مطالبي در چند محور به عنوان تفسير عرفاني و تشريح زيبايي هاي حادثه كربلا و تبيين كرامت هاي انساني در آن حادثه به اختصار ارائه مي شود:


پاورقي

[1] ابن‏طاووس، لهوف، ص 161.